در راستای خروج پادشاه از ایران, نگاهی مستند به انقلابیون همیشه طلبکار

در راستای خروج پادشاه از ایران, پاسخی دندان شکن و مستند به یک سری از دروغ های برخی نویسندگان و سیاسیون

در پایان برنامه خاطرات شهران طبری خبرنگار بی بی سی  و رادیو فردا , برادر زاده احسان طبری تئوریسین حزب توده

این نوشته در نوشته ها ارسال و , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

6 دیدگاه دربارهٔ «در راستای خروج پادشاه از ایران, نگاهی مستند به انقلابیون همیشه طلبکار»

  1. خسرو می‌گوید:

    این ویدیو از خانم شهران طبری غوغا بود؛ این ویدیو باید چند ساعته می‌‌بود یا به صورت کتابی‌ در میامد. آنچه این خانم میگوید از درد بی‌ درمان به اصطلاح روشنفکران آن زمان که نفهمی عمیق بود حکایت دارد. آدم نا آگاه را میشود آگاه کرد ولی‌ با آدم نفهم، یا آدم خائن، یا آدم بیگانه پرست چه میشود کرد. با کسی‌ که قبله ‌اش جایی‌ بجز ایران باشد چه میشود کرد. یک ویدیو جالب دیگر هم مصاحبه با آقای شجریان است که از دیدار خودش با سیاوش کسرایی توده‌‌ای در شوروی میگوید.

  2. خسرو می‌گوید:

    واقعا زحمت می‌کشید، بخصوص با وجود ممیزی شدید در تلویزیون‌های ایرانی‌، زیرا تنها راه نجات ایران آگاه کردن هر چه بیشتر مردم و شکستن بت‌های قلابی است. مشابه این ویدیو، ویدیو‌هایی‌ از خانم فریبا هشترودی (فرزند دکتر هشترودی مشهور مرحوم) موجود هست که زمانی‌ به فرقه مجاهدین پیوست و حالا از منتقدان آن فرقه است. حتی آقای عباس میلانی باهوش در جا یی می‌نویسند که “[در زمان پهلوی] خریت در من به حدی بود که از میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کرده بودم و مائویست شده بودم” (نقل به مضمون ولی‌ بکار بردن کلمه “خریت” از خود ایشان است). اینها ایران را طلبکارانه به باد دادند. برایم قابل تصور نیست که اگر ایران به همان صورت دوران محمد رضا شاه اداره شده بود الان کجا بودیم. بیچاره شاه در میان چه گاگولی‌ها یی باید ایران را هدایت میکرد و چه خائنینی از او انتظار آزادی سیاسی داشتند.

  3. كشكساب می‌گوید:

    با درود بر همه ايرانيان . با سپاس از زحمات شما . بنده اصلا توان ديدن اينترنتى ندارم و نتوانستم ببينم ، فقط از نوشته مطلب و نظر مخاطبين محترمتان از ماجرا ، به اندازه سواد بسيار كم خودم ، انچه را فهميده ام در باره اش ( جسارتا ) اظهار نظر ميكنم . در زمان شاه فقيد ، ايران را اگر تشبيه كنيم به اتومبيلى كه كمى زدگى داشت ، اين ( همگى خائن ) چون ديدندو دانسته كردند ، ميگويم ( خائن و ايرانسوز ) ان اتومبيل را كلا نابود كردند . اما ، امروز ( همان خائنين ) يك ماكت كه موتور ندارد ، شاسى ندارد ، ديفرانسيل ، ندارد و هيچيز سالم ندارد و فقط ( ايجاد ضرر ميكند ) را ميگويند تعمير كنيم (( اصلاحات )) هيچكدامشان به ان ديگرى ، نميگويد ( اى پفيوز ) ان ماشين سالم را جرا گفتى بايد نابود كرد و ( اى بيشرف ) چرا اين ماكت را كه الوده گى افزا و زيان اور است ، ميخواهى با هر حيله اى به ايرانيان بدبخت و نادانى كه همچنان به انتخابات ميروند ، بعنوان وسيله نقليه قابل تعمير ، قالب كنى ؟ از روشنفكر خائن بايد نفرت داشت و براى شناسايى اينگونه جانوران است كه از زحمت شما و هركسى كه به من نادان اگاهى ميرساند ، بايد سپاسگزارى نمود . واما در پاسخ پرسش جناب خسرو ، الان كجا بوديم ؟ الان ، خمينى دروغگو شايد قبر مجلل نداشت ، ولى زيارتگاه بود ، چون من خر ، به حقم كه لمس كردن حكومت اسلامى بود نميرسيدم و هنوز ميگفتم حق امام را خوردند . اما امروز خمينى درغگو ، قبر مجلل دارد ولى در ميان باور مردم ، ابريزگاه ، متبرك تر از ان قبر است ، پاينده ايران ، سربلند ايرانى

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.