همه ما به امید زنده ایم، به فرصتی دوباره، به روزهایی که باز خورشید بر سیاهی ها و سرما بتابد و مهرش ما را سیراب کند. حالا که بازهم پایمان به اسفند ماه رسیده است نوید آمدن بهار را در ذره ذره جهان اطرافمان حس می کنیم. بازهم زمین از پس زمستان و خوابی سنگین بیدار می شود، باز هم پرستوها بازمی گردند و شکوفه های بادام زندگی را دوباره قاب می گیرند.
بازهم نسیم خنک بهاره جان ها را تازه می کند و این باید شیرین ترین تکرار در تمام هستی باشد. بهار با همه تکرارش نه تنها کهنه نشده بلکه هر سال عزیزتر از سال بعد به نزدمان باز می گردد و ما قدوم این عزیز کرده را هزاران سال است که به رسم آبا و اجدادمان جشن می گیریم. نوروز بزرگترین رویداد ملی ایرانی ها است که در هر کوی و برزنی که فکرش را بکنید برگزار می شود. به هر دیاری که قدم بگذارید بهار با تمام قدرتش رخت رخوت را برچیده و آدم ها را به سبک و سیاقی گاه متفاوت به وجد آورده است.
در سنگنوشتههای بهجا مانده از دوران هخامنشیان، به برگزاری جشنی تحت عنوان نوروز به طور مستقیم اشاره نشده است؛ اما همین کتیبه ها حکایت از برگزاری شکوهمند این جشن در زمان آنها دارد. شواهد حاکی از آن است که مراسم ویژه نوروز از ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می شده است.
کوروش بزرگ، بنیانگذار سلسله هخامنشی در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، نوروز را به عنوان یک جشن ملی اعلام کرد. ترفیع سربازان، پاکسازی مکانهای همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان از جمله مراسم مهم جشن نوروز بود.
در زمان داریوش یکم، تخت جمشید به عنوان محل برگزاری مراسم نوروز برگزیده شد. حتا برخی پژوهشگران معتقدند که این محل برای برپایی جشن نورورز ساخته شده است اما برخی دیگر آن را به طور کامل رد می کنند.
پس از ورود اسلام به ایران، بیتوجهی فرمانروایان و مخالفت اسلام گرایان از دلایلی بودند که باعث پاک شدن بسیاری از جشن های ایرانی از این فرهنگ کهن شدند؛ اما نوروز به سبب پیوند عمیق با تاریخ و فرهنگ این دیار، توانست جان سالم به در ببرد و تا به امروز باقی بماند.
اعراب فاتح ایران و خلفای دو پادشاهی امویه و عباسی با وضع مالیات های سنگین برای برگزاری جشن های مهرگان و نوروز تمام تلاش خود را کردند تا مردم را از انجام این رسم باز دارند؛ اما این موضوع نتوانست مانعی برای حفظ نوروز باشد چرا که بعدها همین افراد نیز به شرکت در مراسم نوروز روی آوردند.