چرا ارتش شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۲۴ به آذربایجان آمد؟

نوشته: منوچهر یزدی
خاطرات ایرج اسکندری، فریدون کشاورز، انور خامه ای، نورالدین کیانوری، احسان طبری، جهانشاهلو و ده ها کتاب و سند و مدرک که چاپ شده دور از دسترس همگان قرار دارد پر از پیوند های گوناگون دولت های بریتانیا و شوروی با پیشه وری و افرادی از این نوع می باشد که جای هیچگونه شکی در وابستگی فرقه دمکرات برای ما باقی نمی گذارد
منوچهر یزدی، تاریخ نگار و فعال سیاسی در گفت و گو با تبریز نیوز
نام "پیشه وری" در تاریخ ایران با جدایی طلبی آذربایجان
همراه بوده است
پیمان پاک مهر: پیشه وری که بود و به کدام یک از زوایای شخصیتی و سیاسی وی تابحال کمتر پرداخته شده است؟
"منوچهر یزدی":
نام "سید جعفر پیشه وری" در تاریخ سیاسی ایران با کوشش های وی از زمینه فعالیت های کمونیستی و سردمداری فرقه دمکرات و نیز جدایی طلبی آذربایجان همراه بوده است.
پیشه وری که قبلاً به جوادزاده و یا پرویز شهرت داشت در ماجرای جنگل بهمراه با احسان اله خان با دولت مرکزی می جنگید، پس از ایجاد شکاف و اختلاف بین میرزا کوچک خان و یاران کمونیست اش، شهر رشت را به احسان اله خان واگذار نمود و خود به جنگل پناه برد.
احسان اله خان و خالو قربان در رشت کمیته ای به نام جوانان کمونیست ایران تشکیل دادند و به تبلیغ مرام کمونیسم پرداخته و به آزار مالکان و شخصیت های محترم و معروف دست زدند و حتی مردم را وادار می کردند که علامت داس و چکش را بر روی سینه هایشان نصب نمایند. چیزی نگذشت که احسان اله خان «دولت انقلابی» تشکیل داد و سیدجعفر جوادزاده) پیشه وری) را به سمت «کمیسر امور داخله» انتخاب نمود. پس از فروپاشی نهضت جنگل و از پای درآمدن پست انقلابی که یادگار دخالت های دولت شوروی بود، پیشه وری به تهران آمد و به جریان های کمونیستی ملحق شد ولی در سال ۱۳۰۸ در دوره رضاشاه بازداشت شد و همراه دوستانش که آنان نیز سرسپرده حزب کمونیست شوروی بودند نظیر دکتر سلام اله جاوید، رضا روستا، آرواتیس آوانسیس، یوسف اقماری و تنی چند، تا پایان پادشاهی رضاشاه در زندان ماندند و با حمله روس ها به ایران آنان نیز از زندان آزاد شده و تحت حمایت ارتش سرخ به تشکیل و تأسیس حزب توده پرداختند
پیشه وری در این موقع در تهران به انتشار روزنامه ای بنام آژیر به زبان فارسی اقدام نمود و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به کمک روس ها به نمایندگی مجلس برگزیده شد ولی اعتبارنامه او به دلیل سوابق سیاسی اش در مجلس رد شد.
پیشه وری این بار با انگیزه بیشتر به تبریز مراجعت کرد و با دریافت دستورات صریح از باکو و نیز حزب کمونیست مسکو و مقامات دولتی اقدام به تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان نمود. فرقه دموکرات با اشاره دولت شوروی و حمایت مالی و انسانی آن کشور به تشکیل دولت و تعیین وزرا و انتخاب استاندار و فرماندار و سرگروه فدایی بجای ارتش آنهم از میان پایین ترین قشر جامعه پرداخت. اولین اقدام پیشه وری در زمینه جدایی آذربایجان از ایران ، ممانعت از خط و زبان فارسی در تمام زمینه ها بود و سپس به غارت اموال مالکین و اعدام مبارزان و سرکوب نظامیان و بی حرمتی به شخصیت های صاحب نام پرداخت.
پیمان پاک مهر: چرا عده ای می خواهند از پیشه وری چهره دیگری بسازند؟
"منوچهر یزدی":
جای شگفتی نیست اگر عده ای بخواهند از پیشه وری شخصیتی قابل قبول و مشروع بسازند ، زیرا ایران هرگز خالی از عناصر خائن و وطن فروش نبوده است و این افراد به دلیل جاه طلبی های شخصی و یا نزاع های سیاسی و یا مال پرستی، به دامان بیگانه غلطیده اند و منافع ملت و مصالح کشور را فدای امیال و غرض های خود کرده اند!
کسانی که می خواهند از پیشه وری چهره ای مشروع بسازند، حتماً با هویت ایرانی و فرهنگ ایران زمین و استقلال این کشور و یا حفظ و پاسداری از تمامیت ارضی ایران مشکل دارند و دانسته یا ندانسته به صف دشمنان این مرز و بوم پیوسته اند. ما نمی دانیم چگونه می توان از شخصیتی که همیشه عمر در خدمت مطامع بیگانه بوده است و خون عده ای بیگاه را در راه پاره پاره کردن ایران بر زمین ریخته به دفاع برخاست. مگر اینکه یا ایرانی نباشند یا با شعور و خرد سیاسی فرسنگ ها فاصله داشته باشند.
شرح خیانت های سران حزب توده و فرقه دمکرات آذربایجان و کردستان را باید از قلم و بیان رهبران این سازمان ها خواند و شنید.
خاطرات ایرج اسکندری، فریدون کشاورز، انور خامهای، نورالدین کیانوری، احسان طبری، جهان شاهلو و ده ها کتاب و سند و مدرک که چاپ شده دور از دسترس همگان قرار دارد مملو از ارتباط متفاوت دولت های بریتانیا و شوروی با پیشه وری و افرادی از این نوع می باشد که جای هیچگونه شکی در وابستگی فرقه دمکرات برای ما باقی نمی گذارد.
اینگونه افراد می توانند این اسناد و مدارک و اعترافات ببندند و سیاه را سفید ملاحظه کنند اگر پیشه وری و یاران دولت و حکومت مردمی و قبول عام را داشته اند چرا هنگامی که شوروی نیروهایش را از ترس واکنش آمریکا از آذربایجان بیرون برد. پیشه وری و هیأت دولت ایشان فرار را برقرار ترجیح دادند و حکومت مردمی شان را رها کردند و به ارباب پناهنده شدند!؟ چرا از نیروهای انقلابی شان برای نبرد با ارتش شاهنشاهی استفاده نکردند و میدان جنگ را رها کردند و به آن سوی مرز گریختند؟
اگر این رهبر خلق ترک ، آلت فعل نبود چرا با اشاره اربابان مسکو، تاج و تخت و شکوه و قدرت را رها کردند و رفتند؟! مگر آقای پیشه وری شعار نمیدادند….«ئولمک وار- دونمک یوخدور»؟ پس این عربده کشی ها چه شد.
پیمان پاک مهر:در دوران پیشه وری ، کشورهای بیگانه بویژه شوروی سابق، چه اهدافی را در میهن مان ایران دنبال میکردند؟
"منوچهر یزدی":
در جریان جنگ دوم جهانی که آلمان به شوروی حمله کرد- دولت های آمریکا و انگلیس و شوروی در یک توافق سیاسی تصمیم گرفتند با عبور از ایران و ارسال اسلحه به پشت جبهه روسیه را تقویت نمایند. در پی این هدف، روز سوم شهریور ۱۳۲۰ – ایران از سه طرف مورد حمله قوای متفقین قرار گرفت و خاک ایران اشغال گردید… اما در پی این استراتژی نظامی اهداف سیاسی و اقتصادی دیگری هم دنبال می شد- مثلاً دولت انگلیس در پی تسویه حساب با رضاشاه بود زیرا طی ۱۶ سال سلطنت اش زیر بار هیچیک از مطامع آن دولت نرفت و عوامل انگلیسی را از جبهه قدرت رانده بود. بنابراین دولت برتیانیا قصد داشت با استفاده از این فرصت، رضاشاه را برکنار و به ادامه پادشاهی پهلوی با تأسیس یک حکومت صوری خاتمه دهد. که البته برکناری و تبعید رضاشاه برخلاف همه موازین بین المللی انجام گرفت ولی ممانعت از سلطنت محمدرضاشاه به دلیل مخالفت ها و تلاش های، فروغی و ساعد میسر نگردید.
دولت آمریکا به این نیت وارد جنگ شده بود تا به سیاست «حونرو» خاتمه داده در خاورمیانه به گسترش نفوذ خود بپردازد. از نظر آنان ایران با توجه به وسعت و جمعیت و اهمیتی که داشت می توانست در آینده مفید فایده واقع شود. بویژه نفت ایران آنهم در منطقه خلیج فارس رمز موفقیت استراتژیکی این کشور در همسایگی با اتحاد جماهیر شوروی، برای آمریکایی ها جذابیت داشت.
اما دولت شوروی در پی تسخیر قسمتی از خاک ایران و سپس نفوذ به سراسر کشور و بالاخص راه یابی به خلیج فارس بود ، نفت شمال نیز برای آنان وسوسه انگیز بود.
بنابراین پس از پیروزی متفقین در جنگ هریک از دولت ها در پی رسیدن به اهداف خود بودند. از این روی دولت روسیه شوروی که متعهد شده بود استقلال ایران را محترم شمرده و خاک ایران را ترک کند، به بهانه اخذ امتیاز قرارداد نفت شمال تن به خروج نیروها نمی داد و بساط فرقه سازی و تجزیه طلبی را بدست عوامل مزدور خود براه انداخت.
بنابراین حزب توده – فرقه دمکرات آذربایجان و حزب ایران- مثلث شومی را تشکیل داد و آذربایجان را جولانگاه مطامع بیگانه و صحنه فریب و ریا و خونریزی و قساوت ساخت و حاصل آن که پیشه وری رهبر این مصیبت سیاسی پس از شکست، در کشور بیگانه و در منتهای سرخوردگی و ندامت افتاد و سرد و خاموش و با بی حرمتی، به قتل رسید… او دیگر یک قهرمان نبود…
"منوچهر یزدی":
ارتش ایران در سال ۱۳۲۴ برای خاموش کردن نداهای شوم تجزیه طلبی که از حلقوم فرقه دمکرات آذربایجان بیرون آمده بود، از تهران به سوی آذربایجان اعزام شد ولی در قزوین با مقاومت و ممانعت ارتش سی هزار نفری شوروی مواجه گشت… یک سال طول کشید تا مذاکرات قوام السلطنه نخست وزیر ایران با استالین و نیز فشارهای دیپلماتیک انگلیس و آمریکا و حتی اعتراض ایران در سازمان ملل به جایی نرسید.
عاقبت شاهنشاه ایران (علیرغم میل باطنی قوام السلطنه و با آگاهی از مقاصد آمریکایی) طرح حمله نظامی را با رزم آرا و سرلشگر ارفع تدارک دیدند و هنگامی که عقب نشینی ارتش سرخ را بدلیل تهدید نظامی آمریکا مشاهده کردند درنگ را جایز ندانسته و فرمان حرکت قوای نظامی ایران را به سوی آذربایجان صادر کردند، ارتش شاهنشاهی ایران از زنجان همه جا با استقبال پرشور و گریه مردم و همکاری و همراهی خوانین محلی و نیروهای مردمی مواجه شد و قبل از آن که این نیرو به تبریز برسد کار پاک سازی شهرها توسط مردم آزاد شده و غیور صورت می پذیرفت و عناصر خائن را به سزای اعمالشان می رسانند.
ارتش شاهنشاهی ایران در میان جشن و پایکوبیِ مردمی که بوی عفونت جدایی رنجشان داده بود وارد شهرها شدند. در ۲۱ آذر ۱۳۳۵ پرچم سه رنگ ایران زمین در سراسر خاک آذربایجانِ از بند رسته به اهتزاز درآمد و مردم این سامان، پیروز و سرفراز از این آزمون تاریخی سربرآوردند.
از :پیمان پاک مهر