خودکشی رفتار مهلک و یکی از فاجعهبارترین رفتارهای خاص بشر است که در آن، آدمی از سر تعمد درپی ستاندن جان خویش و پایان بخشیدن به زندگی بر میآید. حاصل این اقدام تباه کننده در کشور ما جانباختن سالانه بیش از ۴۰۰۰ نفر و آسیب دیدن شدید ۱۰ تا ۲۰ برابر این تعداد است.
با شدت گرفتن بحران های اقتصادی و اجتماعی بهخصوص خالی شدن سفرههای مردم، نرخ خودکشی در ایران تحت حاکمیت آخوندها رو به افزایش است.
عواملی مانند بیکاری، مشکلات اقتصادی، و بحرانهای اجتماعی ناشی از آنها با افزایش نرخ خودکشی ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند. این در شرایطی است که سردمداران حکومتی تلاش دارند مشکلات فردی و روانی و یا چند عامل درجه چندم را جدای از مشکلات سیاسی، اقتصادی و فقر گسترده، علت اصلی گسترش خودکشی در میان مردم بهویژه جوانان و نوجوانان معرفی کنند، و به نوعی ارتباط خودکشی را با نظام حاکم بر جامعه بپوشانند و از آن سلب مسئولیت کنند.
واقعیت این است مشکلات فردی و خانوادگی میتوانند در موارد معدودی در خودکشی افراد دخیل باشند، اما این موارد نمیتواند روی عامل جنایات رژیم در زمینه سرکوب مردم و گسترش فقر در میان آنها و سوق دادنشان به سمت خودکشی سرپوش بگذارد.
شیوع خودکشی در میان نوجوانان طوری است که سال به سال به سهم سالیانه آنها از خودکشی افزوده میشود. بسیار روشن است بحران های اجتماعی که رسانهها و مهرههای حکومتی از آنها بهعنوان ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی نام میبرند باعث شده مردم بهخصوص جوانان امید به آینده و زندگی را از دست بدهند.
بیشتر کسانی که از سال پیش تاکنون اقدام به خودکشی کردهاند نوجوانانی از میان دانشآموزان در سطح تحصیلات ابتدایی و راهنمایی بودهاند و تعداد دخترانی هم که اقدام به خودکشی میکنند بیشتر از پسران است که در محدوده سنی ۱۲ تا ۱۸ساله قرار دارند».
تصمیم آخر خط زندگی بسیاری از زنان فقیر هم خودکشی و خود سوزی است، امری که بسیار دردناک و بازتابی از وضعیت جامعه فقر زدهای است، که مردم در آن امنیت اقتصادی، اجتماعی و حتی روانی و روحی ندارند.