چرا مصدقی و خمینی چی نیستم!؟

چرا مصدقی و خمینی چی نیستم!؟
زیرا پدر بزرگ و مادر بزرگم در ایران با من همواره از خاطرات دوران کودکیشان در رابطه با ایران سخن میگفتند! مادر بزرگ عزیزم با من از دلایل احترام عمیقش به شاهان پهلوی سخن میگفت. پدر بزرگ من که از اساتید دانشگاه های دوران پهلوی بود, با حوصله ساعت ها با من در رابطه با تاریخ مناظره میکرد و من هر چه دلم میخواست حق داشتم بیان کنم! از هفت هشت سالگی به من کتاب هدیه میکردند! از کودکی بسیار, شاید هم زیاده از حد کتابخوان بودم! یادم است که گاهی حتی سر کلاس درس نیز گاهی کتاب دلخواه خود را پنهانی میخواندم.
از کودکی به من یاد داده بودند که به احترام سرود ملی که از تلویزیون پخش میشد ایستاده ادای احترام کنم. در خانواده آذری تبار من که در نسل دوم در تهران زندگی میکرد, سپاسگزاری, رعایت عفت کلام و احترام به آداب و رسوم ایرانی همواره جزو ارزش های خانواده بود. در اتاق من همواره پرچم و نقشه ایران بر روی دیوار و روی میز بود, آنهم از همان دوران کودکی, پیش از ان بهمن شوم!
در حال نوشتن این نوشته به یاد ریخت کریه معتاد های لس آنجلسی افتادم که بر روی صحنه تلویزیون ها هر چه میخواهند دروغ میگویند, باور کنید به ایرانم سوگند که در خانواده ما کسی معتاد نبود, از لوس و ننر بازی های کافه نادری رفتگان یک شبه خردگرا شده خبری نبود!
راستش نوشته را ناتمام پایان میدهم, به یاد رفتگانم افتادم, دلم گرفت. تف بر تو ای سرنوشت که ایران ما باید طعمه یک مشت مسعود بهنود و بهرام مشیری و لانه یک مشت چرخنده و طوسی میشد! گویا قرار نبود که مادر بزرگ و پدر بزرگ من و میهن پرستانی مانند آنها در این میهن عاقبت به خیر شوند!
آن منقلیهای کافه نادری و پیامبران دروغینشان مصدق و خمینی گویا میبایست چرخ گردون را… ……………………………………. !!!!

خسرو فروهر, بهمن ماه ۲۵۷۵ ایرانی!

چرا مصدقی و خمینی چی نیستم

این نوشته در نوشته ها ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 دیدگاه دربارهٔ «چرا مصدقی و خمینی چی نیستم!؟»

  1. nazi می‌گوید:

    شما يه دونه اي و لاغير

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.