تحلیل خسرو فروهر از فراخوان شاهزاده و اعتصابات اخیر با نگاهی به واکنش خامنه ای و دستگاه حکومتی

این نوشته در برنامه‌های تلویزیونی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 دیدگاه دربارهٔ «تحلیل خسرو فروهر از فراخوان شاهزاده و اعتصابات اخیر با نگاهی به واکنش خامنه ای و دستگاه حکومتی»

  1. استعمار در نقاب عروسک خیمه شب بازی دموکراسی می‌گوید:

    اگر به قلب تپنده هر مدل کشورداری، یعنی اقتصاد، نگاه دقیقتری داشته باشیم، بسیاری از رفتارها و عملها از قبل قابل پیش بینی خواهد بود.

    در نگاه کلی و به اختصار، اقتصاد را می توان در دو مدل ارائه نمود:

    ۱. اقتصاد مدرن؛ افزایش مصرف، با تکیه بر افزایش کیفیت از طریق افزایش توریسم و در عین کاهش قیمت از طریق افزایش حضور شرکتهای بین المللی در یک کشور (افزایش رقابت در ارائه کالا و خدمات = کاهش فساد = کاهش انحصارگری = کاهش قیمت) که بر ستون افزایش شایسته سالاری چه علمی چه عمومی [آشپزی، خوانندگی، هنرپیشگی، طراحی و مدیریت شهری، فوتبال] و حمایت از قشر متوسط از طریق وام بانکی کم بهره و ارزش پول قوی و دولت کوچک با مالیات کم استوار است.

    البته این مدل اقتصادی دو بعد دارد: ۱. بعد محلی و منطقه ای، مبنی بر ایجاد منطقه ثروتمند از طریق تشکیل این مدل اقتصادی با تمام کشورهای همسایه یک کشور و درنتیجه زدودن تمامی عوامل ضد اقتصاد مدرن مانند حجاب اجباری و اعدام و ملا و رانت و ۲. بعد جهانی، که توسط ترامپ در حال اجرا بود و کشورهای تاثیرگذار در اقتصاد مانند روسیه را با پرهیز از ناتو بازی و پرهیز از فرستادن کاندیداهای مورد نظر عوامل پشت صحنه بایدن برای کنترل بلاروس و فرستادن ناوالنی برای کنترل روسیه، از جنگ دور نگه میداشت و مشارکت اقتصادی را با روسیه و کشورهای مشابه بالا می برد.

    ۲. اقتصاد ضحاک ماردوش و مار و برده (یا اقتصاد فسادگستر، افزایش انحصار بازار و سرمایه در دستان فاسدها)؛ افزایش رانتخواری و احتکار و دلالی با تکیه بر افزایش قیمت از طریق عوامل کاهش ارزش پول (گشت ارشاد، حجاب اجباری، پادگانی شدن جامعه، چاپ پول برای خرید مزدور، مالیات، بیمه، نبود بستر برای حضور شرکتهای بین المللی و توریسم گسترده، …). نتایج اصلی این مدل اقتصادی از این قرار می باشد: فاسدسالاری و فرصت طلب سالاری و یا به تعبیر دیگر، نفوذی سالاری، چه چاپلوس با روکش مذهبی یا غیرمذهبی، و چه مزدور مردمکش و کودک کش و جلاد و متجاوز و قاضی نوکر و رهبر در کنترل ماردوشها (چه مار فرصت طلب، چه مار نفوذی قدرتهای استعماری) که به افزایش شدید فرصت طلبان دلال کالا، از شکم تا خانه، و از خودرو تا دارو، و از دلار تا سکه، و همچنین، به کاهش شدید ارزش پول و جون آدمیزاد آزاده خواهد انجامید.

    این مدل اقتصادی که تعریف دیگر استعمار نو، استعمار بدون لشکرکشی و خودکار، می باشد، بسیار مورد علاقه آنهایی است که خمینی را از فرانسه به خاورمیانه فرستادند و خواهان فرستادن تاوالنی به روسیه و لولا به برزیل و جایگزین کردن مودی در هند و غیر هستند.

    با توجه به دو نوع کلی اقتصاد، ایران، که بدلایل مختلف استعماری و فرهنگی در دام اقتصاد ضحاکی برده داری افتاد، امروز، از کشور قطر که در آن زمان فقط ماسه زار بود، تقریبا در تمام حوزه ها اعم از زیرساخت، اقتصاد، فرهنگی و اجتماعی و محیط زیست، و شاخص های کیفیت زندگی (درآمد مطلوب اکثریت مردم نسبت به هزینه های خانه و خودرو و غذا و تفریحات با کیفیت، اختلاف طبقاتی پایین و نامحسوس) نه تنها عقب افتاده است، بلکه مضحکه شده است.

    آنچه این امر را جالب می کند، سرکوب همه جانبه و به بهانه سیاسی بودن شعار “زن زندگی آزادی” توسط قطر و برچیدن بازوبندها و مچ بندهای رنگین کمان است که اتفاقا این دو، کاملا منطبق بر اقتصاد مدرن می باشند، مدل اقتصادی که قطر را به پیشرفت کنونی رسانده است؛ درحالیکه همزمان همین قطر، بلطف مدیران فاسد فیفا و در پناه سنتکام بایدن، پرچم فلسطین را بین افراد پخش می کند، و سپس در خبرگزاری محبوبش در بین پادوهای ابله بنیادگراها، الجزیره، در به آشوب کشیدن منطقه و کاشت تخم نفرت و نفاق و شعله افروزی، آزادانه، تیتر می زند فلسطین ۱ اسرائیل صفر

    به واقع، امروزه، دستوراتی مبنی بر حجاب اجباری و روزه اجباری و شلاق و سانسور و پارازیت و گشت ارشاد و عزاداری و عرعر و … از هر بمب اتمی و بیولوژیک، برای نابود کردن ریشه ای و استعمار یک کشور موثرتر می باشند، چراکه این دستورات منجربه نابودی بستر لازم برای شکلگیری اقتصاد مدرن شده و درنتیجه مقدمات پیدایش اقتصاد ضحاکی برده داری را فراهم می آورد.

    برخی از خود می پرسند که آیا این قطر است که سنتکام و اروپا و ترکیه اردوغان و ایران خامنه ای را خریده و همزمان، هم به گروه های ماقبل تاریخ از نوع سلیمانی حزب ملا و هم از نوع النصره و تحریرشام حزب کمک ملا … کمک مالی می کند تا جهان وارد جنگ و تخریب بشود تا قطر، به همگان بخندد، یا اینکه خیر، عوامل پشت پرده سنتکام هستند که به قطر دستور می دهند که اینگونه منافقانه جهان را به دست و پول قطر اما بنام ابلهانی مانند سلیمانی و النصره و … به آشوب بکشند تا نبرد پنهان ژئوپولتیک پشت صحنه در کنترل کشورها و مفتبری منابع، علی الخصوص نفت، را بنفع خویش رقم بزنند؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.