در وضعیتی که سیاستهای تضمین بقای نظام شکست مرگباری خورده، با سرریز کردن بحرانها و هراس از جامعه انفجاری و خطر قیام، کشمکش درون حاکمیت وارد مرحله جدیدی شده است. در چنین وضعیتی سخن از درماندگی و به ته خط رسیدن دولت و زمزمهٔ استعفای پزشکیان به اشکال مختلف تکرار میشود.
روزنامهٔ شرق تحت عنوان «دولت وفاق یا تعلیق» مینویسد: «آشفتهبازار سیاست داخلی ایران همچنان ادامه دارد و مردم به دولت و کارگزاران آن اعتنایی ندارند. چه آن کس که استعفا میدهد و میرود و میپندارد کاری قهرمانانه انجام داده است و چه آن کس که رقیبی علیهاش دسیسه کرده و سرنگونش میکند و خود جای او مینشیند».
روزنامه “توسعه ایرانی” نیز مینویسد: نوک تیز حملات و انتقادات از هر سو متوجه پاستور شده است. از یک سو، همپیمانان سابق و جریانهای اصلاحطلب که خود در فرآیند شکلگیری این کابینه نقشآفرین بودند، اکنون با فاصلهگذاری و گرفتن جایگاه منتقد، خواستار ترمیم کابینه و حتی استعفا شدهاند و از سوی دیگر، جریان رادیکال و مخالف که از ابتدا با حضور پزشکیان مخالف بود، با تشدید حملات، زمینهساز طرح استیضاح وزرا و در نهایت، تضعیف جایگاه ریاستجمهوری شدهاند. اما پارادوکس اصلی اینجاست؛ اگر دولت تا این حد نالایق و ناکارآمد است، چرا باید با درخواست استعفا یا استیضاح آن مخالفت شود؟
روزنامه خراسان نزدیک به قالیباف نیز مینویسد: این روزها که گروههای قطبی ساز بهدنبال پاسخهای یک خطی به مسائل ایران هستند؛ از خلعسلاح تا بمب، از مذاکره جامع با آمریکا تا کره شمالی شدن، از استیضاح پزشکیان تا استعفای پزشکیان، یک صدای دیگر هم شنیده شد: اینکه دولت نباید کنار برود اما باید کار کند!
در این میان روزنامهٔ سپاه پاسداران با اشاره به شرایط بحرانی و آثار «خسارتبار و نابودگر» استعفای پزشکیان برای نظام مینویسد: جمعی از اصلاحطلبان چند روزی است رئیسجمهور را تهدید میکنند. از او و اطرافیانش میخواهند که استعفا دهند. یک حساب خارجی نیز بر همین اساس و با تکیه بر همین رفتارها خبر داده که رئیسجمهور استعفا داده و همین یکی دو روزه آن را اعلام رسمی میکند. کسی که نگران نظام باشد، میداند که در این شرایط استعفا یعنی چه و چقدر خسارتبار و نابودگر است و اگر چنین تهدیدی را به هر دلیل مجاز شمارد، خائنی بیش نیست، چه اصلاحطلب، چه اصولگرا…



