
در سایه نبود حافظه تاریخی، جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر اقتضائات سیاست خارجی کشور را به طریقی تعریف کرده و پیش برده که عملاً در بازی شطرنج مسکو و پکن یک کیش و مات دیپلماتیک را برای خود رقم زده است.
سایت دیپلماسی ایرانی در گفتگو با وحید کریمی، استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل به بررسی این مسئله پرداخته است.
وی گفت: به دلیل وابستگی بیش از حد ایران به روسیه و چین با هدف تقابل در برابر آمریکا طی این سالها عملاً سیاست خارجی کشور گروگان روسیه و چین شده است. مشکل اصلی و نکته حائز اهمیت اینجاست که دو جریان روسوفیل و چینوفیل قدرتمند در داخل ایران که تا ردههای بالایی حاکمیت در رسوخ و نفوذ پیدا کرده اند عملاً جمهوری اسلامی را به شکل تمام عیاری وابسته به سیاستهای پکن و مسکو نموده اند. به ویژ که سیاست خارجی دولت رئیسی در همین شش ماه آغاز به کارش زُلف خود را به شکل بی سابقهای با کرملین و پکن گره زده است. به واسطه تقابل با آمریکا، نگاه ایدئولوژیک سطحی به دیپلماسی و فدا کردن منافع کشور کار به جایی رسیده که ایران به طور رسمی به یک نیمه مستعمره چین و روسیه بدل شده است.
آیا دو جریان روسوفیل و چینوفیل حاضر در بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی سهم بیشتری در ایجاد این وضعیت دارند یا باید نیم نگاه جدی تری به سایه سنگین روسیه و چین بر سیاست خارجی ایران داشت؟
به باور من هر دو مسئله به شکل فزایندهای در تاثیرگذاری و نفوذ دیگری نقش داشته است. یعنی از یک طرف با قدرت گیری دو جریان روسوفیل و چینوفیل در ایران عملا بستر، فضا و شرایط لازم برای سنگینتر شدن سایه روسیه و چین بر سیاست خارجی ایران به خصوص طی سالهای اخیر فراهم شده است و از آن طرف سنگینتر شدن، نفوذ هرچه بیشتر و دخالت پررنگ مسکو و پکن بر سیاست خارجی و دیپلماسی ایران باعث تقویت، نفوذ و رسوخ هرچه بیشتر دو جریان چینوفیل و روسوفیل در بدنه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شده است. البته باید اشاره کرد که نگاه یکسویه، سطحی و غلط در بازههایی مانند دولت احمدی نژاد و همچنین چند ماه اخیر آغاز به کار دولت رئیسی این امر را بر روسیه و چین مشتبه کرده است که ایران به شکل تمام عیاری خود را وابسته به جبهه شرق به رهبریت چین و روسیه کرده است و به قول شما زلف اقتصاد، سیاست، دیپلماسی، امنیت، توان نظامی، راهبردهای کشور در همه امور و منافع ایران در تمامی سطوح را به نگاه کرملین و پکن گره زده است. قطعاً در این شرایط باید از مسکو و پکن بیشتر از واشنگتن و اروپاییها ترسید. یقین بدانید جنجر از پشت روسیه و چین به مراتب میتواند خطرناکتر باشد. چرا که ایران ضعیف، ایران وابسته و ایران درگیر با مسائل ریز و درشت دیپلماتیک یک ایران مطلوب برای روسیه و چین خواهد بود و در عین حال چنین ایران وابسته و درگیری یک سناریوی مطلوب برای تبدیل شدن به کارت بازی مطابق با اهداف و منافع مسکو پکن است.




