روزنامه توسعه ایرانی نوشت: این روزها اغلب شهروندان ایرانی هر روز چند پله خود را به فقر مطلق نزدیکتر میبینند. رشد روزافزون و مهارگسیخته نرخ ارز و طلا و سکه برای طبقه متوسط و آسیبپذیری که مدتهاست خود را دست و پا بسته در مسیر نزول میبینند، به معنای خالی شدن بیش از پیش سبد خانوار است. سبدی که کالاهای فرهنگی مدتهاست از آن رخت بربسته و اقلام حیاتیتر هم روز به روز در آن آب میرود.
به تازگی مرکز پژوهشها در گزارشی در مورد فقر اعلام کرده که جمعیت زیر خط فقر به حدود ۳۰ درصد و آمار حاشیهنشینی شهری به ۲۵ میلیون نفر رسیده است. اعدادی که نشان میدهد حدود یک سوم جمعیت کشور همین حالا هم با فقر شدید دست به گریبان هستند. عددی که طبق هشدار فرشاد مومنی، اقتصاددان در حال افرایش است و «۴۰ درصد مردم در آستانه فرو غلتیدن به زیر خط فقر هستند».
سوءتغذیه خطری که سلامت جامعه را نشانه گرفته
بسیاری از کارشناسان بهداشت معتقدند، نتیجه شرایط نامطلوب تورم و کوچک شدن سفرهها، سوءتغذیه است. بیماری که سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و مانع از رشد ذهنی و فیزیکی فرد میشود و گاهی جان افراد را میگیرد. تحقیقات نشان میدهد سوءتغذیه موجب ایجاد چرخه معیوب فقر و تغذیه نامناسب شده، به طوری که رهایی از آن دشوار است. چندی پیش مدیرکل مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار، هشدار داده بود: «۵۷ درصد از جمعیت ایران سوءتغذیه دارند و کالری لازم را دریافت نمیکنند.
این وضعیت در مناطق حاشیهای به مراتب وخیمتر است بهطوری که براساس آخرین تحقیقات انجام شده از سوی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، حدود یکپنجم کودکان زیر پنج سال سیستان و بلوچستان از مشکل لاغری، کموزنی و کوتاهقدی رنج میبرند که عمده آنها به دلیل کمخوری دچار این نقصانها شدهاند
در تمام دنیا بیش از ۵۰ درصد کودکآزاریها به غفلت عمدی یا سهوی از تغذیه و سلامت کودکان مربوط میشود و به نظر میرسد بخشی از کودک آزاریها در ایران نیز معطوف به عدم دسترسی این گروه به مواد غذایی سالم است. این در حالی است که کارشناسان بهداشتی معتقدند سوءتغذیه میتواند، به اندازه خشونت و بیسوادی در جامعه آسیبزا باشد.
گسترش جمعیت افرادی که توان مالی دسترسی به بسیاری از منابع را ندارند، موجب شکلگیری نوعی آیندههراسی نیز میشود به گونهای که مردم نگران این موضوع هستند که فردا چه خواهد شد و آینده شغلی و زندگی آنها چگونه رقم خواهد خورد. براساس آمار سازمان جهانی کار و بانک جهانی ۴۲ درصد از ایرانیان اشتغال آسیبپذیر دارند و سایه آسیبهای شغلی و بیکاری را بر سر خود احساس میکنند.
اما در پس همه این مشکلات آنچه شاید کمتر به آن توجه میشود، فقر فرهنگی جامعه است. زمانی که نیازهای اساسی و پایه جامعه همچون معیشت یا مسکن و سرپناه تامین نشود یا به خطر بیافتد، جامعه از سطوح بالاتر نیاز، از جمله مسائل فرهنگی و اجتماعی صرفنظر میکند و این موضوع در درازمدت آثار فرهنگی ناخوشایندی در کشور به جای میگذارد.



