با ۹ رأی منفی در شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه تأیید پایبندی رژیم ایران به تعهداتش در برجام رد شد و روند بازگشت تحریمها به جریان افتاد.
سه کشور غربی عضو دائم شورای امنیت یعنی انگلیس، فرانسه، آمریکا، به این قطعنامه رای منفی دادند که باعث شد با رد شدن استمرار تعلیق قطعنامهها، فرآیند مکانیسم اسنپبک به صورت خودکار ادامه پیدا کند و قطعنامههای ۶گانه تحریمی علیه رژیم ایران از شنبه آینده ۵ مهر مجددا اجرایی خواهد شد.
ساست داخلی اقتصادآنلاین در گزارشی نوشت: مسئله اصلی، اثر روانی این تصمیم است. وقتی رئیسجمهور فرانسه با صراحت از قطعی بودن ماشه سخن میگوید، پیام پنهان این است که تحریمها به یک وضعیت دائمی تبدیل خواهند شد. در چنین فضایی، مردم و فعالان اقتصادی دیگر امیدی به رفع محدودیتها ندارند و این ذهنیت، بر تصمیمات آنان سایه میاندازد.
کافی است بازار ارز را نگاه کنیم. تنها خبر احتمال بازگشت قطعنامهها کافی است تا نرخ دلار افزایش یابد، حتی پیش از آنکه تحریمها اجرا شوند. این همان «انتظارات تورمی» است؛ وقتی همه پیشبینی میکنند قیمتها بالا میرود، از ترس گرانی بیشتر، زودتر خرید میکنند و همین رفتار، خود گرانی تازهای میسازد.
در سطح سیاسی هم پیامد مهمی در راه است. اروپا در سالهای گذشته بارها نشان داده که رسیدن به اجماع در موضوع ایران کار سادهای نیست. برخی کشورها به دلایل اقتصادی یا سیاسی تمایل دارند درهای تعامل را باز نگه دارند. اما اگر مکانیزم ماشه عملی شود، یک تصمیم جمعی علیه ایران ثبت میشود که لغو آن، حتی سختتر از اعمالش خواهد بود.
به زبان ساده، اگر روزی مذاکراتی برای رفع تحریمها در میان باشد، بازگرداندن اروپا به نقطه صفر تقریباً غیرممکن خواهد بود. چرا که برخی از کشورهای اروپایی میتوانند با مخالفت و ایجاد فشار، جلوی لغو تحریمها را بگیرند. نتیجه این فرآیند، انزوای طولانیتر ایران در عرصه بینالمللی است؛ حتی اگر اثر اقتصادی آن به اندازه تحریمهای آمریکا نباشد.
بازار ایران سالهاست که با عامل «انتظار» زندگی میکند. هر بار که خبر از مذاکره یا توافقی منتشر میشود، قیمتها آرام میگیرند. هر بار هم که سخن از تحریم تازهای به میان میآید، بازار دچار شوک میشود. این بار هم داستان مشابهی در حال تکرار است.
تصویر ذهنی ایرانیان پس از بازگشت قطعنامهها این است که تحریمها به بخشی از زندگی دائمی تبدیل شدهاند. این تصویر، هرچند ممکن است از نظر اقتصادی اغراقآمیز باشد، اما در اقتصاد رفتاری نقش تعیینکنندهای دارد. در نهایت، آنچه تورم را در ایران تشدید میکند، نه فقط محدودیتهای واقعی تجارت، بلکه ترس و بیاعتمادی به آینده است.
اظهارات مکرون، بیش از آنکه یک اعلان رسمی دیپلماتیک باشد، یک پیام روانی به بازار ایران است. اگرچه تحریمهای اروپا در عمل توان تخریب تحریمهای آمریکا را ندارند، اما بازگشت قطعنامههای سازمان ملل معنای نمادین بزرگی دارد: ایران دوباره به فهرست کشورهای تحت فصل هفتم منشور ملل متحد برمیگردد.
این تغییر جایگاه، در ذهنیت عمومی معادل با «انزوای دائمی» است. همین ذهنیت، به سرعت خود را در بازار ارز، کالاهای مصرفی و انتظارات تورمی نشان خواهد داد. در شرایطی که اقتصاد ایران پیشاپیش با کسری بودجه و نقدینگی بالا دست و پنجه نرم میکند، یک جرقه روانی کافی است تا شعله تورم دوباره بالا بگیرد.



