یکی به من گفت: مسلمانان از نقد اسلام ناراحت میشوند و علیه آخوندها قیام نمیکنند! الان وقتش نیست!
پاسخ: اگر حاضرند آخوند به بچه شان تجاوز کند ولی کسی اسلام را نقد نکند, پس رویشان نمیشود حساب کرد!
اگر ما آنها را باید تحمل کنیم, پس از ۱۴۰۰سال آنها هم باید ما را تحمل کنند!
الان وقتشه! زهر جمهوری اسلامی ریشه از اسلام دارد. ریشه را باید خشکاند!

شاه کلید آزادی ایران اسلام نیست, بلکه خردگرایی است! برای اینکه به شما القا کنند که راه نجات از جمهوری اسلامی اعتماد به اسلامیون است در تلویزیونهای لندنی کسانی که مثلا حرف دل شما را میزنند همه گرایشات اسلامی دارند!
میگویند، روشنگری درباره اسلام فایده ندارد! هرگز این خرافات را میان مردم نمیشود پایان داد! پاسخ: اتفاقا در این چند دهه کوتاه راه صدها ساله رفته و پیشرفتهای خوبی داشته ایم! وگرنه از ترسشان برای تبلیغ اسلامگرایان مثلا آزادیخواه که بی بی سی و اینترنشنال را راه نمیانداختند!
چند میلیون ایرانی را باید اسلام در ایران هنوز بکشد تا دیگر از این فرقه اهریمنی دفاع نکنید؟ آیا پس از هزار و چهار صد سال, اسلام نتیجه ای جز نابرابری, نژادپرستی و توهین به انسانیت ما ایرانیان داشته است؟!
جمهوری اسلامی میوه زهرگین اسلام است! حداقل پس از اینکه اسلام در اوج پیشرفتهای دوران پهلوی به ما از پشت خنجر زد، باید فهمیده باشیم که اسلام ذاتا همواره عامل بازدارنگی ما از خوشبختی و پیشرفت خواهد بود!
————————
با درود بر شاهزاده گرامی و به امید آنروز که تاجگذاری ایشان را در ایران ببینم:
کسی که در پی فتوا گرفتن از شاهزاده در رابطه با اسلام است تا اسلام ستیزان را خفه کند, تفکر درستی از پادشاهی مدرن و امروزی ندارد! پادشاهی سامانه کشورداریست نه دین و مذهب داری! اینکه شاهزاده مسلمان است یا نیست, ربطی به ما ندارد!
پادشاهی یک سامانه کشورداری است، ربطی به دین ندارد! اسلام ستیزی حق انسانی من است!
سالهاست که در برنامه هایم میگویم: فسیلهای ۵۷ جمهوری خواهیشان از پهلوی ستیزیست! جمهوری که آنها میخواهند، ادامه همان جمهوری اسلامیست فقط با نام و نشانی دیگر! هرگز جاوید شاه گویی را فراموش نکنید!
————————
عصبانی نوشته بود, چرا از شیر آب خانه اش در ایران, شاش بیرون میریزد!؟ پاسخ من: تو که عاشورا هنوز برای قاتلت سینه زنی میکنی, سال۵۷ هم به خاطر همین دین به کشور کثافت زدی و هربار هم بع بع کنان در سیرک انتخابات شرکت میکنی, حالا انتظار داری از شیر آب برایت شراب و شربت بیاید بیرون؟!
اندیشه هایی از خسرو فروهر – ۲۵۷۹ شاهنشاهی ایرانی