بهرام مشیری،«پدیده»ای که بایدازنوشناخت!(2)

خسرو  فروهر 

   بهرام مشیری،«پدیده»ای که بایدازنوشناخت!(2)

PDF: بهرام مشیری پدیده ای که از نو باید شناخت ! نوشته برای دانلود

(از«استادکاظم غوّاص»تا«استادبهرام مشیری»)

*درحالیکه پژوهشگران تاریخ هنرمعاصر از حضور200نقّاش ومجسمه ساز در دوران رضاشاه ومحمدرضاشاه یادمیکنند،بنظرآقای بهرام مشیری: «درتمام این دوران،یک شاعر،یک موسیقیدان،یک نقّاش نداریم»!!

 

*به عقیدهء بهرام مشیریدانشگاهی که درزمان رضاشاه ومحمدرضا شاه پایه گذاری شد مزبله (زباله دان بود!

 

*امیدوارم که آقای مشیری دریک مناظرهء تلویزیونی شرکت کندتامن،مغالطه ها،اقتباس هاواشتباهات تاریخی او را نشان دهم.

 

****

یادآوری:

نوشتهء زیر،متن یک برنامهء تلویزیونی است که چندین بار  بازپخش وتکرارشده است. استقبال ازاین برنامه، نشانه ای از بیداری وآگاهی ملّی ما است. براین اساس، بنابه خواست بسیاری ازدوستان (خصوصاً ازداخل ایران) این برنامه اینک با اضافاتی، ازگفتاربه نوشتارتبدیل شده که بخش دوم آنرادر زیر ملاحظه می کنید.

 

خ.ف

 

بازهم«کویرفرهنگی»!

بطوری که گفتیم: بهرام مشیری  ظاهراً دریک«کویرفرهنگی»زندگی میکند، بهمین جهت درعرصهء تاریخ وفرهنگ ایران ِ معاصر هیچ درخت تناوری نمی یابدو لذامدّعی است که:

درتمام دوران رضاشاه ومحمدرضاشاه،یک شاعر،یک موسیقیدان، یک نقّاش نداریم»!

درحالیکه میدانیم که نخستین نقّاشان،موسیقیدانان وهنرمندان تآتروسینما  توسط رضاشاه به خارج اعزام شدندوهمچنین نخستین سنگ بنای«هنرستان موسیقی»، «دانشکدهء هنرهای زیبا»،تاسیس «انجمن آثارملّی»وغیرهدر زمان رضاشاه  انجام شد. ازاین گذشته، بامراجعه به کتاب های  ارزشمندی مانند «پژوهشگران معاصر»نوشتهءهوشنگاتحاد(در14جلد)

0 1 3 4 5

ملاحظه میکنیم که برخلاف ادعای آقای مشیری،درزمان رضاشاه ومحمدرضاشاه،ما بابزرگانی مانندمحمد قزوینى،محمدعلى فروغى، سیدحسن تقى‏زاده، عبدالعظیم قریب، على‏اکبر دهخدا، احمد بهمنیار،ابراهیم پورداود، محمدتقى بهار، ذبیح بهروز، على‏اصغر حکمت،قاسم غنى، صادق رضازاده‏شفق، غلامرضا رشیدیاسمى،احمد کسروى، سعید نفیسى،عباس اقبال آشتیانى، بدیع‏الزمان فروزانفر،صادق هدایت،نیمایوشیج، نصراللّه فلسفى،حبیب یغمایى، جلال‏الدین همایى‏، مجتبى مینوى‏،عبدالحسین زرّین کوب، منوچهر ستوده، احمدتفضّلی، مهردادبهار،فریدون آدمیّت، هماناطق، محمدجعفرمحجوب، فضل الله رضا، استاداحسان یارشاطر،احمدشاملو،فروغ فرّخزاد،سیمین بهبهانی….. و باموسیقیدانان ون قاشان برجسته ای مانندکمال المُلک، مرتضی نی داوود، کلنل علی نقی خان ِ وزیری، قمرالملوک وزیری، محمدعلی امیرمجاهد، ارسلان درگاهی و دیگران.

 

200نقّاش ومجسمه ساز!

درکتاب «پیشگامان نقاشی معاصر ایران» ،تالیف جوادمجابی

15

از200نقّاش ومجسمه ساز یاد میشودکه همه درهمین دوران  رشدوپرورش یافته اند، ازجمله: غلامحسین نامی، بهمن محصّص، بهجت صدر، محمودجوادی پور، احمد اسفندیاری، محمودفرشچیان، آیدین آغداشلو ،پرویزتناولی، سهراب سپهری،منصورهء حسینی،ایران درّودی، فریدهء لاشائی،علیرضا اسپهبد ودیگران….

درواقع،برخلاف نظربهرام مشیری،مدرنیسم ادبی وهنرنوگرای ایران در دورهء رضاشاه وخصوصاً درزمان محمدرضاشاه رشد وپرورش وقوام یافت.

6 7 8

منصورهء حسینی،متولّد1305

9

ایران درّودی،متولد1315

 

براستی!چگونه میتوان اینهمه را ندیدومانندآقای بهرام مشیری مدّعی بودکه«درتمام دوران رضاشاه ومحمدرضاشاه،یک شاعر،یک موسیقیدان، یک نقّاش نداریم»!!

 

بهرام مشیری وتاسیس دانشگاه تهران!

دربارهء تاسیس دانشگاه توسط رضاشاه هم ، حرف های آقای مشیری  بسیارعجیب و مصداق مقالهء«درنگی در یاوه‌گویی ما ایرانیان»است. به عقیدهء بهرام مشیری:

دانشگاهی که درزمان رضاشاه ومحمدرضا شاه پایه گذاری شد مزبلهای بود که از درون آن ،تنها افراد توسری خور و تکنوکرات بیرون آمدندوطبیعی است که در مزبله ،چیزی رشد نمی کنه ، فقط در گلزار هست که چیزی رشد میکنه»!»(سرزمین جاوید،1386 و 10آبان1391).

می بینیم که بهرام مشیری  رشدوتحصیل هزاران ایرانی متفکّر واندیشمنددر دانشگاه های ایران را،رشدو تحصیل در«مزبله» ( زباله دان)میداند. این سخن آقای مشیری دربارهء دانشگاه های زمان رضاشاه و محمدرضاشاه، تکرارسخنان آیت الله خمینی دربارهء دانشگاه های  آن زمان است.آیت الله خمینی نیز ضمن اینکه سیاست فرهنگی رژیم پهلوی را« اُم الامراض» میداند،درکتاب «صحیفهء نور»، جلد15،صفحهء 432می گوید:

  این پدر و پسر نگذاشتند که این کشور جلو برود، نگذاشتند دانشگاه، دانشگاه باشد».

آیت الله خمینی درصفحهء121،جلد8،ودرجلد 6 , ص 182 «صحیفهء نور» میگوید:

10

این پدر و پسر(یعنی رضاشاه ومحمدرضاشاه) ، نیروی انسانی ما را از بین بردند. الآن شما باید چراغ بردارید و بگردید دوره که انسان پیدا بکنید! نگذاشتند انسان پیدا بشود. دانشگاهها را نگذاشتند دانشگاه اسلامی باشد، دانشگاه انسانی باشد…..در سالهای بسی طولانی جوانان ما را با افکار مسموم پرورش داده و عمال داخلی استعمار بر آن دامن زده اند و از یک فرهنگ فاسد استعماری جز کارمند و کارفرمای استعمارزده حاصل نمیشود. ».

اینگونه دیدگاه های مشترک«ملّی ها»و«مذهبی ها»بانظرات آیت الله خمینی بودکه درسال 57 باعث روی کارآمدن جمهوری اسلامی درایران گردید.

11

   برخی استادان دانشکدهء ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران  در اواخر دوران پهلوی

ردیف نخست از راست: 2. دکتر جمال رضایی 8. استاد مجتبی مینوی 9. استاد منوچهر مرتضوی10. دکتر ماهیار نوابی 11. دکتر غلامرضا سلیم 

ردیف دوم از راست: 1.استاد سیدجعفر شهیدی 2. دکتر مهدی محقّق 3. دکتر ناصرالدینشاه‌حسینی 4.استاد ایرج افشار 6. دکتر عباس زریاب خویی 7. دکتر حسینقلی ستوده

ردیف سوم از راست: 3. دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی 5. استاد محمدتقی دانش‌پژوه

6دکتر فریدون بدره‌ای 7. استاد قدرت‌الله روشنی زعفرانلو.

«الیت»های بهرام مشیری وانقلاب اسلامی!

  بهرام مشیری دربرنامهء15 اکتبر2012«سرزمین جاوید»گفته است:

این الیت است که مردم رابدنبال خود می کشد،واین الیت است که مردم را رهبری می کند به زندگی بهتر ورفاه وآسایش…».

سئوآل این است که فردی مانند بهرام مشیری که سال ها قبل ازانقلاب اسلامی درآمریکا زندگی کرد و حتماً رسالات آیت الله خمینی را آزادانه وبدون هراس وسانسور مطالعه کرده بود، چرا ماننددوستانش درجبههء ملّی، در«انقلاب اسلامی»،خمینی را«گاندی»و«اَبَر مَردِ تاریخ»و«پیشوای رهائی بخش ایران»نامید و ازاو حمایت وپشتیبانی کرد؟ ویاچرا درآن هنگام ودرفضای بازوآزادآمریکاآقای مشیری نقدی دربارهء اسلام و رسالات ارتجاعی آیت الله خمینی منتشر نکرد؟.ازاین گذشته،نقش گمراه کننده و ویرانگر ِ«الیت»ها ی محبوب آقای مشیری درآستانهء انقلاب اسلامی را بیادآوریم تا ببینیم«برما چه رفته است؟!»:

 

12

خبرنامهء جبههء ملّی:خورشید از غرب به شرق آمد!

در شمارهء پنجشنبه 12 بهمن ۱۳۵۷ برابر اول فوریه ۱۹۷۹ میلادی

«خبر‌نامهء جبههء ملّی»، به مناسبت ورود آیت‌الله خمینی به کشور، تمام صفحه اول اختصاص به تصویر نقاشی شده از آیت‌الله خمینی داشت، با این عبارت:

– «‌اینک مردی می‌آید مرد‌آسا که قطره قطره خون درد‌کشیدگان وطن در تن او جاری است.‌»

در سرلوحهء خبر‌نامهء «جبههء ملّی» نیز در یک کادر،این عبارت آمده است: «‌تنها همین یک‌بار است که خورشید از غرب به شرق می‌آیددر مطلبی بعد با عنوان «‌بشارت» نیز چنین نوشته شده است:

اینک مردی می‌آید مرد آسا، که قطره قطره خون ِ درد‌کشیدگان وطن در تن او جاری است و چکه چکه خون شهیدان از قلب او فرو چکیده است. مردی که خاطرهء رنج یک ملّت است و مژدهء رهایی ِ همهء ملت‌ها از رنجنه یک قدیس، نه یک معجزه، نه یک دست ِ از آستین ِ غیب در آمده، بلکه انسان راستین عصر حاضر و ابَر‌مرد ِ زندهء تاریخ می‌آید. مردی که همه، عزم ِ راسخ است و همه، ارادهء پولادینمردی چنین، دو بار نمی‌آید. در تمام طول حیات انسان، تنها همین یک‌بار است که خورشید از غرب به شرق می‌آید، خورشیدی که امانت شرق بود نزد غرب…»

جبههء ملّی: تُف بر چهرهء خودفروختهء بختیار!

خبرنامهء جبههء ملّی در شماره های ۵۹ هفدهم دی ماه و ۶۰ هجدهم دی ماه 57، مقالات اساسی خود را به حملات تندوسنگین به یار ِسابق خود  (دکترشاپور بختیار) اختصاص داد و با شعارهایی چون «تُف بر چهرهء خودفروختهء بختیارو «ننگ بر سازشکار  ِ خودفروخته»، عمل بختیار را به صحنهء جنگ جَمَل و رو در رو قرار گرفتن طلحه و زُبیر با امیر المومنین علی تشبیه کرد.

 

دکتر سنجابی(رهبرجبههء ملّی): حکومت ایران باید اسلامی باشد!

13

در روزسه شنبه نوزدهم دی ماه ۱۳۵۷ برابر نهم ژانویه ۱۹۷۹ میلادی

دکتر سنجابی در مصاحبه‌ای که در جراید تهران چاپ شد، جریان دیدار خود با آیت‌الله خمینی را توضیح داد. دکتر سنجابی با ضعف وزبومی بسیار گفت:

«من ابتدا به عنوان یک مسلمان و یک ایرانی حضور حضرت آیت‌الله خمینی که امروز تمام حرکات ایران زیر نظر ایشان قرار دارد، رسیدم و گفتم همان‌طور که هر فرد مسلمان روزی چند بار خدا را به شهادت می‌گیرد. من خدا را به شهادت می‌گیرم که با هیچ سیاست خارجی به‌طور مستقیم یا غیر‌مستقیم ارتباط ندارم و در هیچ جمعیت سِرّی یا غیر‌سری ارتباط ندارم و با مقامات دولتی و با دربار ایران گفت و گو و مذاکره نکردم. برای این به این‌جا آمده‌ام تا آن‌چه را تشخیص می‌دهم بیان کنم و موضع جبهه ملی را برای شما تشریح کنم

 

علی اصغرحاج سید جوادی: «وقتی امام خمینی بیاید دیگر کسی دروغ نمی‌گوید

نشریهء «جنبش»،7بهمن 1357

14

امام می‌آید، با صدای نوح، با طیلسان و تیشهء ابراهیم، با عصای موسی، با هیأت صمیمی ِ عیسی و با کتاب محمّد و دشت‌های سرخ شقایق را می‌پیماید و خطبهء رهایی انسان را فریاد می‌کند. وقتی امام بیاید دیگر کسی دروغ نمی‌گوید. دیگر کسی به در خانهء خود قفل نمی‌زند، دیگر کسی به باجگزاران   باجی نمی‌دهد، مردم، برادر هم می‌شوند و نان ِ

شادی‌شان را با یکدیگر به عدل و صداقت  تقسیم می‌کنند و….».

 

****

درآغازاین بحث،بااشاره به مقالهء«درنگی در یاوه‌گویی ما ایرانیان»نوشتهء آقای«بهرام مُحیی»گفتیم:

  یاوه‌‌‌سرایی در رایج‌ترین روال خود، ترکیبی از نادانی و پُرگویی است و هنگامی گریزناپذیر میشود که آدمی درباره‌ء مسائلی اظهارنظر کند که یا از آنها چیزی نمیداند یا کم میداند… یاوه‌گویان پهنه‌‌ء گسترده‌ای از موضوعات گوناگون در اختیار دارند تا در آن جولان بدهند… در واقع می‌توان گفت که شمار زیادی از آنان از راه یاوه‌گویی ارتزاق می‌کنند». 

   آنچه که از باورهای آقای مشیری دربارهء تاریخ معاصرایران گفته ایم،تنها «مشتی است نمونهء خروار» ولذا شایسته است که بهرام مشیری باتحمل رنج ومرارت،ضمن تحصیل ِ عالمانه ومحققّانهء تاریخ ایران،کمی هم فروتن باشدتا بادروغ واتّهام ودشنام وتحریف کردن تاریخ،بار ِدیگر باعث گمراهی وفریب مردم وخصوصاًجوانان و«نسل سوختهء ایران» نشوند.بهرام مشیری بایدبداندکه شهرت های بازاری،بسان شهرت«استادکاظم غوّاص» بسیار زودگذر و ناپایدارند.اینگونه شهرت طلبی هابسان شهاب های بیفروغ وگذرائی هستندکه نه شبی را روشن میکنندونه باعث بینائی تاریخی ملّت مامیشوند.

امیدوارم که آقای مشیری دریک مناظرهء تلویزیونی شرکت کندتامن،مغالطه ها،اقتباس هاواشتباهات تاریخی او را نشان دهم.

 

خسرو فروهر, آذر ماه ۲۵۷۲ ایرانی

بخش نخست: بهرام مشیری،«پدیده»ای که بایدازنوشناخت!(1)

http://libertyforiran.org/fravahar/?p=887

لینک تلویزیونی:

 http://www.youtube.com/watch?v=8W9mqedRMz8&feature=youtu.be

 http://www.youtube.com/watch?v=COIvWK_UL7g&feature=youtu.be

 

خسرو فَرَوَهَر

آدینه،22آذرماه92=13دسامبر2013

 

خسرو فَرَوَهر

این نوشته در نوشته ها ارسال و , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.