ناگفته هایی از آخوند ها و یاران قلم به دستشان – برنامه ای با مسعود صدر + خسرو فروهر

1 دیدگاه دربارهٔ «ناگفته هایی از آخوند ها و یاران قلم به دستشان – برنامه ای با مسعود صدر + خسرو فروهر»

1. فرخ می‌گوید:

   آوریل 3, 2018 در 11:45 ب.ظ

   با درود بیکران.جناب فروهر
   سخن چو از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.سخن شما از دل و عقل است لاجرم بر دل و ذهن مینشیند.بعنوان یک ایرانی به وجود گهر بارهموطنی چون شما افتخار میکنم.چندیست از طریق برنامه رادیوئیه آرتین با شما آشنا شدم.تمام برنامه های گذشته شما علاقه ی روزمره بنده شده.جناب فروهر بنده ام در ۳ و ۴ سالگی به احترام سرود ملی ایران در تلویزیون ملی ایرا همراه با عکس شاهنشاه به احترام ایستاده ام و تا سرنگونی این رژیم سفاک باز هم می ایستم با افتخار.جناب فروهر همیشه در ده دوازده سالگی برایم سوال بود که انهائیکه از جنازه یک هموطن خود نیز نمیگذرند و سالها بعد از انقلاب هنوز او را طاغوت مینامند چطور دم از غیبت نکردن و مسلمانی میزنند.چه شخص مورد نظر فوت هم کرده باشدمگر احترام به مسلمانه متوفی در دین اسلام واجب نبود.این اولین تضادی بود که در ذهن خود در ده دوازده سالگی به ان رسیدم.جناب فروهر پدر من کارگری بیش نبود ولی شش ماه پس از ننگ انقلاب ۲۲ بهمن به این نتیجه رسیده بود که این حکومت آخوندی سر تا پا دروغ و ریا و تزویر است.خود شاهد بودم زمانیکه پشت موتور پدرم نشسته بودم و موتوریه کیف قاپی رو پدرم با احتیاط دنبال کرد و دیدم که پس از طی مسیری به درب کمیته امداد رسیدند و پولهای دزدیده شده را دو راکب سارق تقسیم کردند و وارد کمیته امداد امام شدندبا ریشهائی انچنانی و حزب اللهی.بگذریم همیشه در ذهن کوچک نوجوانی ام این نکته مانند خوره ای بود که رضا شاه که انهمه
   به این مردم خدمت کرده بودپسرش که اینهمه رفاه و سربلندی برایمان آورده بود پس اینهاچه میگویند.مگر خوبی و درستی پاداشش اینچنین است تا اینکه سیر بد گوییها رسید به آوردن کارشناسان تاریخی در تلویزیون ایران برای اینکه اسنادی هر چند مفتضح و در هم و سراسر دروغ را از زبان چه کسی بشنویم؟جناب استاد خسرو معتضد.وه که حالم بهم میخورد از تحلیل و واکاویه تاریخ ایران از طرف وی.ولی جناب فروهر بنظرم امثال ایشان و جناب زشت کلام هم چاره ای جز این ندارند که یکی به میخ بزنندویکی به نعل.از بدیهیات تاریخ شناس بودن در داخل ایران و جو حاکم بر ایران دست به عصا رفتن است تا سر سبز ندهد بر باداین زبانه سرخ پدرسوخته ی قجری.چه آن باید گفت که آقا خوشش بیاید اگر از بطری نوشابه ی کهریزک خوشت نمیآید.چه بگویند پس زبان بسته ها.باری سخن کوتاه فقط بگویم خطای سهویه رضا شاه و پسرشان محمد رضا شاه کبیر نگاه ژرفشان به آینده ایران و ایرانی بود بدون در نظر گرفتن فرهنگ عامه ی مردم.جناب فروهر دور اندیشی و خیر خواهیه ای دو بزرگوار در نبود فرهنگ عامه مردم مثال نرود میخ اهنی در سنگ بود.که باید همچون رودی بر سر این مردم میریختند و بمرور سنگ را تغییر شکل میدادند.وجود ان دو بزرگوار میز پر از اطعمه و اشربه ای بود که جلوی کودکی خردسال گذاشته شود.این کودک خرد سال باید به میان سالی میرسید تا فقط بفهمد چه چیزی در مقابل دارد.جناب فروهر فرهنگ فرهنگ و فرهنگ .نداشتن فرهنگ رشد در میان این مردم بیداد میکرد و هنوز هم میکند اگر چه نه بسان گذشته.مردم ما از خرد سالی عبور کرده اند و به میان سالی رسیده اند.ولی باز هم نباید هیچگاه نقش فرهنگ را در آینده ایران از نظر دور داشت.آرزومندم سال ۲۵۷۷ شاهنشاهی سال آزادی و عزت ایران باشد و ایرانی تا رقم بخورد در تاریخ تاریخ سربلندی مجدد ایران.بامید آنروز منتظر پاسخی هر چند کوتاه و مختصر از جانب جنابعالس در ایمیلم هستم اگر بنده حثر رو قابل بدونید.مطلبی دیگر هم دارم که مجدد بعرض خواهم رساند.در ضمن در مورد ساعت و روز برنامه اتون در تلویزیون پارس اطلاع برسونید تا مستقیم ببینیم.با احترام پاینده ایران
   فرخ

   پاسخ

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.