ای مظلوم شاه من, شاهنشاه اسطورههای من
ای عاشق جان سوختهٔ میهنم،
من هم چون تو عاشقم، آری من هم عاشقم،
عاشق آن دیدهٔ پر اشک، آن تن رنجور منم،
عاشقم، ای وای که من عاشقم،
عاشق آن عشق، آن عشق بی جواب تو به میهنم، به خاک پاک میهنم،
عاشق آن درد دلت، آن صدای پر مهرت، که نخواستند بشنوند.
ای مظلوم شاه من، ای وای مظلوم شاه من،
خفته در خاک بیگانه، سرد و بی جان، دور از میهنت،
ای پرندهٔ بی بال من، بی آشیان، بریده از آسمان میهنت،
ای نور چشم من، ای مهر یزدان من،
دردت درد من، رنجت رنج من، عشقت عشق من،
عاشقم، آری عاشقم، هر لحظه عاشقترم،
هر دم میسوزم، میگریم،
چون آن مرغ وحشی سوی آسمانت پر میزنم، جان میدهم،
ای سیمرغ من، رنگین کمان اندیشه ام،
عشقت آسمان من است، اشکت باران من است،
مهرت خورشید من است،
گورت اندوه گاه من است،
ای شاه من، ای مظلوم شاه من،
قبله گاه آرزوهای من،
ای آریا مهر من،
شاهنشاه اسطورههای من،
آسوده بخواب، که نامت را پاس میدارم تا جان در وجود دارم،
اسوده بخواب که عشق من تویی،
جمشید، غرور جاودانم تویی،
فریدون، درفش کاویانم تویی،
آرش، تیر و کمان، مرزبان من تویی،
سیاوش، سوگ جانانم تویی،
مظلوم شاه من، کی خسرو تویی،
رفته از آریا بوم من، نور اهورا تویی،
بی تو نور در گورستان آواره شد، گورستان آباده شد،
بی تو داد بی داد شد، بد کاره را روان آسوده شد،
آخر مهر و “روشن” تویی،
سروش و نرسه، پیام یزدان تویی،
آرتا وهیشتا، شهریار ایران تویی،
بهمن، منش پاک تویی،
آذر، آتش زرتشت تویی،
رستم و سهراب تویی،
چون رود جانم از تن، فریاد آخرم تویی،
آری من عاشقم، عاشق شاه مظلوم، پاک فرزند ایران منم.
امرداد ماه ۲۵۶۹،
خسرو فْرَوَهَر
استفاده از این نوشته فقط با ذکر نام نویسنده مجاز میباشد.
شعر خیلی زیباست
دلم برای پدر وطنم تنگ است
گریه امانم نمیدهد….