پایان ترس آغاز بیداری ماست

voltaire

در اسفند۲۵۷۱ این را نوشتم, ای کاش امروز نیازی به آن نبود!  

پایان ترس آغاز بیداری ماست

این ترس ما از پیشرفت و مدرنیته بود که ما را به تحجر جمهوری اسلامی محکوم کرد، نه بد بودن پهلوی ها. 

دلیل فاجعه ۵۷ کمبود‌ها نبود، بلکه ترس ایرانیان از بیداری و وحشت ایرانیان از نوآوری‌های ناشناخته بود که دوران ایرانساز پهلوی با خود به همراه داشت. فراموش نکنیم خیانت روشنفکرنمایانی که ترس مردم ایران از پیشرفت و مدرنیته را دامن زدند و بیگانگانی که این فرار از پیشرفت را تشویق میکردند.

ایرانیان معتادانی بودند که قرن‌ها به بدبختی عادت کرده بودند، حقارت را عرفان، گدایی را قناعت، کثافت و بیماری و مرگ زودرس را سرنوشت مینامیدند. با آب مخلوط با ادرار شهرها وضو میگرفتند، گوشت کرم زده را حلال مینامیدند و بیگانه پرستی‌ را عبادت. اعتیادی که نه ما را میکشت نه میگذاشت زندگی‌ کنیم. در خماری قرن‌ها خود را باخته بودیم. بما گفته بودند خوابیدن ما را زود تر به بهشت میرساند، جهنم زندگی‌ در نکبت را امتحان بهشت رفتن میپنداشتیم.

پهلویها زنگ ساعتی بودند که خواب طولانی‌ ما را پایان داد، از شما می‌پرسم آیا مانند من تا به حال چند تا از این ساعت ها را صبح سحر به گوشه‌ای از اتاق پرتاب کرده‌اید؟ چنان به اذان عقبماندگی عادت کرده بودیم که از صدای تراکتور پیشرفت پهلوی وحشت زده به لالاییهای مالاخولیایی جلال آل احمد‌ها پناه بردیم. از تمدن بزرگ وحشت زده به مدینه فاضلهٔ شارلاتان‌هایی مانند شریعتی‌ پناهنده شدیم.

آنهایی‌ که تلاش می کنند هر روز با دروغی جدید دوران پهلوی را سیاه جلوه دهند دشمنان ما هستند. آنها میکوشند ضد انقلاب ارتجاعی ۱۳۵۷ را اینگونه بزک کرده منطقی‌ جلوه دهند. تلاش آنها با این بهانه تراشیها این است که ما ایرانیان هرگز به دلایل راستین خودکشی‌ ۱۳۵۷ جامعه مان پی‌ نبریم. زیرا تا زمانی‌ که ما ایرانیان خودشناسی‌ را آغاز نکنیم، محکوم به تکرار اشتباهات خود میباشیم. تا زمانی‌ که به خود نیاییم استعمار جهانی‌ از ترس ما ایرانیان همواره سود جسته، قصابان را در لباس خیر خواهان به ما تحمیل خواهد کرد.BBC اینبار خمینی را در لباس موسوی، خلخالی را در لباس کروبی ما خواهد فروخت. شاید هم اینبار رحیم مشائی یا مجتبی واحدی را در لباس فرشتگان به ما قالب کنند.

این ترس ما از پیشرفت و مدرنیته بود که ما را به تحجر جمهوری اسلامی محکوم کرد، نه بد بودن پهلوی ها. هم میهنان در هر نظام سیاسی اشتباهاتی میباشد، ولی‌ آیا هر جامعه‌ای خودکشی‌ سیاسی می‌کند؟ آنکس که دوران پهلوی را با بیعدالتی، پارتی بازی، دزدی و بردگی تعریف می‌کند و اینگونه تلاش در توجیه ضد انقلاب ارتجاعی ۱۳۵۷ را دارد، یا هنوز در خواب است، یآ آنکه میداند ولی‌ نمی‌خواهد که ما بدانیم!

چگونه این خواب رفتگان یا بد خواهان به خود اجازه میدهند اینهمه پیشرفت ایران را ببینند ولی‌ آن دوران را در بیعدالتی، پارتی بازی، دزدی و حماقت تعریف کنند. مگر میشود بدون شایسته سالاری از ژاپن دهه ۷۰ میلادی رشد اقتصادی سریعتری داشت؟ مگر میشود امنیت دوران پهلوی را داشت بدون عدالت؟

به این افراد باید گفت خسته نشدید از ۳۴ سال دروغسازی؟ خسته نشدید از این که هر سال دروغ جدیدی بر ضد پهلوی‌ها میسازید؟ راستش را بگویم من که دیگر حالم از این دروغها بهم خورده است، شما چطور؟ این افراد باید بدانند که تاریخ با ماست، ولی‌ شاید هم میدانند ولی‌ میخواهند امروز ما را بدزدند!

خسرو فروهر، اسفند۲۵۷۱.

استفاده از این نوشته فقط با ذکر نام نویسنده مجاز می‌باشد.

 

این نوشته در نوشته ها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 دیدگاه دربارهٔ «پایان ترس آغاز بیداری ماست»

  1. ماهی از گنده گردد می‌گوید:

    به ما نیاموختند که انقلاب را آریامهر انجام داد ولیکن نسل من نفهمیدن که انقلاب چیست وما رفتیم بر ضد انقلاب پادشاه ضد انقلاب کردیم اکنون که باید ضد این انقلاب آخوند ها شویم شدیم اصلاح طلب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.