پاسخ به مهدی خزعلی در پدافند از کورش بزرگ!

1425767_756720414344874_830984864_n

کوروش نه پیامبر اسلام و نه از خاندان قریش بلکه انسانی از ایران زمین بود که هرچه کرد زمینی بود! کورش نیازی به قرآن ندارد بلکه این قران است که امروز به کورش نیاز دارد, کوروش نیازی به ذوالقرنین بودن ندارد بلکه آخوند نیاز به ذوالقرنین شدن کورش دارد!
در برابر مهدی خزعلی و پروژه جمهوری اسلامی در راستای اسلامیزه کردن جنبش ۷ آبان و کورش بزرگ مقاومت کنید! این پروژه از سوی وزارت اطلاعات و سازمانهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی تدارک دیده شده است. انقلاب مشروطه و دیگر جنبش های ازادیخواهی تاریخ معاصر را همه اسلامیزه کردند. یادمان هست چگونه خروش مردم را اصلاح طلبانه عمامه به سر کردند. گویا این بار نوبت کوروش شده است.

خسرو فروهر, آبان ماه ۲۵۷۵ ایرانی

این نوشته در نوشته ها ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

3 دیدگاه دربارهٔ «پاسخ به مهدی خزعلی در پدافند از کورش بزرگ!»

  1. Dr. Parviz M. Azari می‌گوید:

    اگر نام ذوالقرنین و برخی توضیحات در قرآن با صفاتی از کورش مطابقت می کند، از آن جا ناشی می شود که یکی از معلمان اصلی محمد ابن عبدالله سلمان فارسی بوده است که اهل کازرون در استان فارس بوده است و از تخت جمشید و مجسمۀی نقش برجستۀی کورش با بال به نشانۀی عروجش پس از مرگ به آسمان بوده است . مانند بال های فروهر به نشان سه پند: پندار، گفتار و کردار نیک. آن آیه های که در قرآن در بارۀی ذوالقرنین آمده است همان شنیده هایی است که محمد از سلمان شنیده است. مانند همان روایت هایی که او در سفرهایش و تماس با یهودیان و مسیحیان از آنان در بارۀی موسا و داود و سلیمان و حضرت مریم و حضرت عیسا شنیده و در قرآن از قول جبرئیل نقل کرده است. در ضمن دهخدا هم در لغتنامه اش ذوالقرنین را با کورش برابر گرفته است. ولی ارتباط نام کورش با قریش اصولاً مغلطه کردن است و این دو نام اصلاً هیچ ارتباطی با هم ندارند به جز این که هردو به حرف شین ختم می شوند و این بسیار بی اساس است . مانند این است که بگوییم شب با شد هم معنی است چون هردو با حرف شین سروع شده است. از این که کورش یک شاه معمولی نبوده است هیچ شکی نیست ولی او نیازی نداشته که بخواهد عنوان پیامبری را برای خود یدک بکشد. چون او نیازی به آن نداشته است و قدرت دنیایی را در دست داشته است و با کردار نیک خود مردم را جذب و شیفتۀی خود کرده بود نیازی نداشته که بابستن عنوان پیامبری به خود برای خود تبلیغ راه بیاندازد. در واقع عنوان پیامبری برای کورش ارتقاء نیست همانگونه که مسیحیان حضرت عیسا را پیامبر نمی دانند بلکه بالاتر از ان یعنی برگزیدۀی خدا (مسیح)می دانند در کتاب تورات کورش را هم مسیح خوانده ولی مسیحی که از دودمان شاهان است . در ناسیونالیسم ایرانی شاه بالا ترین عنوان است که فردی با فر ایزدی به دست می آورد. از آنجایی که یک فرد بی سواد عامی که الف را از ب تشخیص نمی دهد هم بنا بر مقتضییاتی اندکی مردم عامی تراز خود را دور خود جمع می کند و برای بسط این برتری خود نمی تواند تنها به نام غارتگر و یا باجگیر هواخواه بیشتر پیدا کند. لذا یک عنوان پیغمبری به خود می بندد تا کارها و اعمال خود را مشروعیت بیشتری ببخشد و به این وسیله کسب قدرت بیشتری برای خود بکند. آقای اسعید انصاری کورش را در تضاد با محمد به عنوان کنتراست مقایسه کرده است برای اسلامیست های متعصب. مانند مقایسۀی سیاهی با سفیدی. ولی از آنجا که در کتب مقدس انجیل و تورات سخن از مسیح شده است در مورد کورش و عیسا لذا در اینجا مقایسه دیگر کنتراست و متضاد نیست بلکه وجوه اشتراک در سه پند نیک است. نیکی و خوبی و عدل و انصاف دیگر برای شاه و درویش تفاوت کیفی ندارد. کورش پادشاهی مردمی بود که در قلب مردم جا گرفته بود. اگر پادشاهی خود را از مردم دور و ایزوله کند خیلی زود پایگاه مردمی اش را از دست می دهد. شاه نیاز دارد که گاهی هم با درویش همسفره شود تاپایگاه مردمی اش را حفظ کند و تنها به قدرت نظامی خود متکی نباشد. لذا عنوان پیامبر شاه برای کورش می تواند نشانگر مردمی بودنش باشد. پادشاه یا پدرشاهی که پیامی برای مردم رنج کشیده و در بند داشته باشد، پیام آور است. پیام آورِ دوستی، داد، رفاه برای همگان و نه تنها برای یک طبقۀی خاص و مهمتر از همه آزادی. پادشاهی که این برنامه ها را اعلام می کند، پیام آور مژدۀی نیک برای مردم است. سخن کوتاه در خاتمه درست است که مقام شاه بالاترین عنوان در ناسونالیسم ایرانِ پارس است ولی برای حفظ پایگاه مردمی اش گاهی هم از اسب پیاده می شود و به میان مردم می رود و به در دل مردم گوش می دهد. یعنی یا او باید این کار را بکند یا نخست وزیر برگزیده اش. تا بی واسطه با مردم ارتباط برقرار کند و پیام رد و بدل کنند! چرا آرامگاه کورش تبدیل به پرستشگاه نشود و در ایران آینده مزین به تندیس و نا نگاره های خادمان به ایران و پادشاهان نیکو سیرت ایرانی نشود. بله نباید گذاشت که کورش و فرهنگ ایرانی را آخوندها ملاخور و اسلامیزه کنند. با این اصل موافقت کامل دارم و پایش هم می ایستم. به امید پیروزی دکتر میم آذری

  2. derafsh می‌گوید:

    درود
    من در فیسبوک و اسکایپ شما را اد کرده ام اما شما نبزیرفته اید. خوشحال میشوم که مرا به عنوان دوست بپزیرید

  3. گردافرید می‌گوید:

    با درود
    برخی میگویند کورش بزرگ مردوک پرست بود ولی نمیدانند مشخصات مردوک بعدها برای الله استفاده شد:

    1) مردوک خدای آسمانها و زمین است.
    2) مردوک انسان را از گِل آفرید.
    3) مردوک از جان خودش به انسان دمید.
    4) مردوک دلیل خلقت انسان را عبادت مینامد.
    5) مخلوقات باید از مردوک بترسند.

    این مشخصات پژوهشگران را بر آن داشته که الله را همان مردوک بدانند. اکنون از الله پرستان باید پرسید چرا قرآن خبری از خداهای پیشین مانند یهوه و مردوک ندارد. قرآن که رونوشتی از تورات است و اسطوره های ادیان ابراهیمی را میشناسد حداقل چرا یهوه را نمیشناسد؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.