در چنین روزیکه محمد رضا شاه پهلوی از ایران رفت باید بگویم که مردمان ما سلیقه خوبی در سیاست نداشته و ندارند!
مقاله ویکیپدیای فارسی پر از دروغ و تهمت های زشت به محمد رضا شاه پهلوی را به عنوان نمونه سلیقه ما ایرانیان یاد آوری میکنم, زیرا ویکیپدیا را بسیاری میشناسندو نویسندگی درآن آزاد است! درباره محمد رضا شاه پهلوی را به عنوان نمونه سلیقه ما ایرانیان یاد آوری میکنم! زیرا ویکیپدیا را بسیاری میشناسندو نویسندگی در آن آزاد است! مقاله ای که در آن با استناد به کتاب های نویسندگانی مانند عباس میلانی که در جوانی هوادار مائو بود و خودش ریشه از خاندان آیت الله های میلانی دارد و یرواند آبراهامیان از هواداران سازمان نایاک لابی گر جمهوری اسلامی, پادشاه عاشق ایران به لجن کشیده میشود!
وقتی به ویکیپدیای فارسی رفته و مقاله آنجا درباره وی را میخوانم متوجه میشوم که پس از ۳۸ سال چه کینه و نفرتی چپ گرایان و مصدقی ها از وی دارند. شخصی به نام بهزاد مدرس که گویا نویسنده اصلی این نوشته است, در این راستا سنگ تمام گذاشته است!
مصدقی که آخوند کاشانی را به ریاست مجلس رسانده است, نماینده سکولار ها معرفی میشود ولی پادشاهی که به زنان حق رای داد یک آخوند پرست و عقب مانده مرتجع !
از میان انهمه عکس های پادشاهی که زندگی خود را وقف ایران کرد, عکس هایی انتخاب میشوند که وی را از خمینی اسلامی تر نشان بدهند!
پادشاه ایران را نوکر جنایتکار روان پریش بدبخت ترسوی دزدی نشان میدهند که گویا آمیزه ای از اصغر قاتل, دراکولا و آدولف هیتلر بوده است!
اینگونه چهره یکی از فداکارترین عاشقان ایران به لجن کشیده میشود ولی برای آخوند رفسنجانی سینه زنیها انجام میشود و کسی اعتراضی نمیکند!
حالا به من بگویید, آیا لیاقت ما بیشتر از خامنه ای است؟
خسرو فروهر, ۲۶ دی ماه ۲۵۷۵ ایرانی
دقیقا درست گفتید نه سلیقه داریم نه لیاقت. ملتی که تاج و شاه و رو با عمامه و اخوند عوض کنه خامنه ای هم از سرش زیاده
رفتن محمد رضا شاه مصادف شده است با آمدن گور خوب ها. چیز‌ها یی می‌شنویم که به عقل جّن یا حتی دروغگویان عصر پهلوی هم نمی‌رسید. فردی به اسم محمد مجزا ادعا می‌کند که در دفتر سازمان ملل در ایران کار میکرده و شاهد بوده که دختر جوانی با جسم و روحی پریشان وارد میشود و تقاضای کمک می‌کند. او که فرزند خردسال یک معتاد بیکار بوده است به قیمت ۷۰۰ هزار تومان شیربها بزور به عقد یک افغانی در میاید ولی بزودی مطلع میشود که هفت افغان هر یک ۱۰۰ هزار تومان روی هم گذاشته بودند و از آن دختر خردسال خواستگاری کردند و او را به عقد یکی از آن افغان‌ها در آوردند، ولی بعدا هر هفت نفر انتظار بهره گیری از آن دختر را داشتند. اکنون آن دختر بعد از سالها زجر کشیدن دست به سوی دفتر سازمان ملل میشود که شاید از آن وضع رها شود.
🙁
با درود بر همه ايرانيان .،با پوزش ، خبرى كه جناب خسرو نوشته اند (( كاملا درست است )) و بدوند ذره اى دخل و تصرف در خبر رسمى بنده نيز خوانده ام و اين نه تقصير افغانى هاست نه تقصير ان دختر و پدرش . مقصر ان بيشرف هايى هستند كه هنوز ميگويند در انتخابات بعدى راه نجات را در صندق اخوندهاى لواطكار جستجو كنيم . و خودشان در كشورهاى ديگر در رفاه با دستمزدهايى كه از فروش ايران و ايرانى ميگيرند ، زندگى ميكنند . پاينده ايران ، سربلند ايرانى