پس از هخا و عقاب باز هم بادکنکی دیگر ترکید!
با باد کردن بادکنک دروغ و ترکیدن شرم آور و مسخره هخا وار آن در سه روز پیش از سیرک انتصابات بزرگترین یاری به سیرک انتصابات آخوند ها را باری دیگر یکی از این لس آنجلسی های فریبکار خود بزرگ بین انجام داد.
سکوت کردم چون میدانستم که اگربه کودکی که خواب پرواز با بادکنک به آسمان را دارد, حقیقت را بگویی اشک ریزان کینه ات را تا ابد به دل میگیرد. آری, بهتر است خودش تجربه کند, تا شاید روزی به عشق پرواز گول بادکنک فروشانی را نخورد که با سوء استفاده از شیفتگیهای پاک کودکانه وی جیب خود را پر میکنند!
به جای خردورزی, برنامه ریزی و روش های سیاسی درست, بادکنک فروختن نامش مبارزه نیست بلکه همان سیرک رمالی آخوندی است با ظاهری دیگر!
آری چیزی نگفتم تا نگویند بادکنک را من ترکاندم.
تا زمانی که مردم ما فدایی پهلوان پنبه های لاف زن خود شیفته, دانش و خرد را در پا منبری نشینی یک مشت فرمانده قلابی قربانی میکنند, همواره امامانشان در ماه و جوانان ما در گورستان جای خواهند داشت!
آری باد کردن بادکنک آسان است و بادکنک فروشان مهربان!
خسرو فروهر, ۲۶ اردیبهشت ۲۵۷۶ ایران
اخه مگه اينكارا الكيه!اين يا اون تصوف واسه خودشون ارتش ميسازن و براندازي ميكنن و ملت رو مسخره خودشون ميكنن.حالا اينا لابد واسشون سود داره مردم واسه چي دنبالشون ميافتن؟!