سخنان من در تلویزیون اندیشه در این راستا به همراه استاد زرتشت ستوده: https://vimeo.com/121416765
انسان ایرانی یک واقعیت تاریخی، عینی و غیر قابل انکار است. انسان ایرانی ساکن کشوری به نام ایران است که حتی برون از مرزهای سیاسی امروز، در .ایران بزرگ جایگاه دارد. آشیانهٔ وی از مرزهای چین تا به مرزهای اروپا است.
ایران به تعریف من «خواستن» مردمی است که با داشتن سنت ها، آیینها و تاریخ مشترک، گذشته و امروز و سرنوشتی مشترک، دارای پیوندهای فرهنگی شکل گرفته در هزاره ها میباشند.
ملت ایران جای پای خود را در تاریخ قرار داده است و اراده به بودن و ماندن دارد.
ایران تبلور این اراده است. ایران توانستن یک خواستن است. انکار ایران, انکار اراده یکی از کهن ترین ملت های بشریت است.
آنها که ناتوان از دیدن راستیها هستند شاید نیاز به عینک بیگانه دارند. آنها پس در گرداب عقب ماندگی فرهنگی سیاسی فرزندان شهر ملتی یونانی که هزارهای دیرتر از ما به کشور بودن رسیدند, گرفتارند. شاید هم هنوز در خیمه بدویان تازی در انتظار ظهور مهدی خون ریز امت ساز پایان جهان باشند.
امروز زمان فریدون ها و کاوه ها است , دوران سلمان فارسی ها , گجستک ابالایش ها و افشین ها نیست.
به طبرزدی ها و اسمائیل نوری علا ها میگویم, از ملیت های ایران! اینگونه سخن گفتن شما، کاری است غیر علمی که با تاریخ و راستی های امروزین میانه ای ندارد.این که گفته شما از جاهلیت است یا از خیانت, در این نوشته به آن نمیپردازم. از شما میپرسم آیا هدف شما جا اندازی این نادرستی در میان مردم است؟ آیا نقشه برنارد لوئیس معمار تجزیه ایران را میخواهید کارگر باشید؟ در ساختن بنای خون و غم و اندوه برای ایرانیان آیا جیره و مواجبی داده میشود؟ آیا نمیدانید در این نقشه ایران تکه پاره میشود؟ آیا شما ازدکترین ویلسون رییس جمهور جمهور امریکا بی خبر هستید و نقشی که اندیشه های وی در تکه تکه کردن اروپا پس از جنگ جهانی یکم داشت را آشنا نیستید؟ وی به نام حق تعیین سرنوشت ملیت ها اروپا را در لقمه های کوچک و کوچکتر برید. نتیجه اش را هم دیدیم که چگونه بیست سال بعد اروپا به راحتی لقمه دهان هیتلر ها واستالین ها شد و حتی پس از پایان جنگ جهانی دوم تا کنون این بحران هویتی در بالکان و اروپای شرقی ادامه دارد؟ شما در آشپزخانه بیگانگان چه آشی برای ما میپزید؟
در نامه ای به نام آقای طبرزدی که گویا در زندان رجایی شهر جمهوری اسلامی نوشته شده است, سخن از همبستگی و اتحاد نیروهای انقلابی بود و به نام این همبستگی این فرد فرمان داده بود کسی شعار های رادیکال ندهد! غیر از این که خود بزرگ بینی این فرد در فرمان دادن به دیگران نشان از یک رنج روانی در درون وی دارد, نکته دیگری نیزتوجه من را جلب کرد. اگر وی به نام همبستگی ! فرمان خود سانسوری میدهد, از شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر دادن, نهی از منکر میکند, پس چگونه است هنگامی که بار ها از اصطلاح نادرست «ملیت های ایران» در این نامه استفاده کرده است, به یاد محور تاریخی همبستگی ما یعنی ایرانی بودن ما نبوده است؟ چرا ملت ایران را و همبستگی ملی ما را زیر پرسش میبرد؟ چه رازی در این نابکاری نهفته است؟ مهمترین محور اتحاد را زیر پرسش بردن ولی همزمان به نام اتحاد شعار سرنگونی دادن را رادیکال خواندن!, آیا وظیفه وزرات اطلاعات جمهوری اسلامی و دستگاه های تبلیغاتی آن رژیم اسلامی نیست؟ نگاهی داشتم به واژه نامه تا ببینم کن ملیتی بودن در زبان انگلیسی چه معنا دارد. اینهم انچه یافتم:
ملیت=nationality
چند ملیتی=multinational , supranational
فاقد ملیت=stateless
آیا طبرزدی ها و اسمائیل نوری علا ها که ایران را چند ملیتی مینامند, باور دارند که اگر فردی از مادری آذری و پدری گیلانی باشد, این فرد چند ملیتی است؟ آیا این ها باور دارند تهران یک شهر چند ملیتی است؟
آیا خودشان اصلا میفهمند چه میگویند؟ آیا فقط صدای من تنها صدای خرد ورزی و میهن دوستی باید باشم ؟ آیا با من خواهید بود؟ در پدافند از میهن همبسته خواهیم بود؟
برای من اینگونه است: گر سر به سر تن به کشتن دهیم, از آن به که کشور به دشمن دهیم. اگر هم شما از فرزندان پیر توس فردوسی هستید, پس بیایید همبسته و همسنگر فریاد زنیم: ایران یک مردم دارد و ایران یک کشور است. میهن خود را بازیچه افکار مالیخولیایی نسل ۵۷ و حزب الله وسبز الله نمیکنیم. دفتر تحکیم وحشت طبرزدی و شرکا را به خاطر داریم. میدانیم اینها زهررا در میان شیرینی به ما میخورانند . پادزهر را یافته ایم. خرد و وجدان نوشداروی ما برای رهایی میهن ازاین بیماری حماقت و خیانت خواهند بود .
پاینده ایران
اسفند ماه ۲۵۳۷ ایرانی, خسرو فروهر
اقای فروهر عزیز منهم کاملا با شما هم نظر هستم واگر به تایم لاین و آرشیو من عنایتی بفرمائید این هم اندیشی را در مییابید.منهم بار ها با این اشخاص وهم اندیشانشان طی مقالاتی برخورد نموده ومیکنم .در این مقاله اخیر هم با آقای مهندس شریعتمداری برخورد داشته ام.قبلا هم با محمد امینی وحشمت رئیسی ودیگران همینطور .ومن برخلاف نظر بعضی ها که میگویند اینهارا ولشون کنید معتقدم نه تنها نباید ولشان کنیم بلکه هر لحظه مراقبشان بوده واز پسشان بربیائیم چراکه به هر حال نسل جوان اینها را می بینند ومیشنوند وما با حضور مستمر بایستی از فریب خوردن آنها جلوگیری کنیم تا بلائیکه در 57 سرما آمد سر اینها نیاید. نهایتا به مهدی شمشیری و میر فطروس واساتیدی از این دست ارادت کامل دام. منتها از نظر شیوه وروش برخورد به اعمال سیاست جذب باورمندم. چراکه شما اگر از بعد آماری هم نگاه کنید میبینید که چند صد هزار نفر از مذهبی ها وتوده اب ی ها وسایر چپی ها از مواضعشان عدول کرده وبه ما پیوسته اند. پس باید در را یک مقدار باز بگذاریم.// دوستت دارم/ شهباز
dar rabeteh ba tamamyat arzi Iran ba kasi shokhi nadarem va dar kamelan basteh ast
درود بر دوست بسیار ارجمند و فرهیخته ام
این نابکارها آبروی اپوزیسیون را برده اند. جوان ایرانی پای تلویزیون می نشیند. صدای آمریکا امثال طبرزدی و نوری علا و …. را مخالف نشان می دهد! خوب وقتی جوان ایرانی می بیند که این بی مایه ها شده اند مخالف، از پیکار نا امید می شود. این همان چیزی است که جمهوری اسلامی و دشمنان ایران می خواهند.
آئیریک
آقای فروهر با شما هم نظرم و با خود می اندیشم مثل شما که این چنین به این خودفروختگان می تازید چند نفر داریم ؟ و نکته جالب کسانی مثل شما که خرد و آگاهی دارند می توانند از لابلای نوشته های مردم فریب طبرزدی و کوری علا نکته های انحرافی و موذیانه آنها را تشخیص و آشکار سازند اینها همان اقلیت خیانت کار و سر در اخر بیگانه هستند درود به شما و سپاس