در تاریخ معاصر ایران کمتر روزی به اندازه ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ بر زندگی ایرانیان اثر گذاشته است. در این روز، گروهی از دانشجویان خط امامی به سفارت ایالات متحده در تهران حمله کردند و در اقدامی تاریخی، ۵۲ دیپلمات و کارمند آمریکایی را گروگان گرفتند.
این گروگانگیری که بیش از یک سال طول کشید، آغاز دورهای طولانی از تنشهای سیاسی و اقتصادی میان ایران و ایالات متحده است که تا همین امروز ادامه داشته و هنوز روشن نیست که به چه شکل به پایان خواهد رسید.
اما بخشی از اثرات چشمگیر آنچه در این روز رخ داد، زیر سایه تحولات کلیتر ناشی از انقلاب سال ۵۷ قرار گرفت و حالا کمتر کسی به این موضوع فکر میکند که بخش بزرگی از دشواریهای زندگی روزمره این چهار دهه، به دلیل حمله به سفارت آمریکا و حمایت همه جانبه خمینی از این حمله به وجود آمده است.
واقعیت این است که اگرچه «انقلاب اسلامی»، تغییراتی اساسی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران به وجود آورد، اما ۱۳ آبان بُعدی بینالمللی به این انقلاب افزود. به عبارت دیگر، اگر انقلاب، ایران را از داخل دگرگون کرد، ۱۳ آبان یک بستر تقابلی بینالمللی فراهم کرد که در آن خمینی و همدستانش مدعی بودند در برابر قدرتهای جهانی مقاومت میکنند.
ر نگاه خمینی و همفکرانش، حمله به سفارت آمریکا فرصتی بود تا هویت سیاسی جامعه ایران را در سطح بینالمللی، بر اساس ارزشهای مورد نظر خود بازسازی کنند. و البته اثرات این روز به حدی عمیق بود که خیلی زود ایرانیان عملا به عنوان «ملت ۱۳ آبان» خود به گروگانهای این روز تبدیل شدند؛ ملتی که برای افکار عمومی در سطح جهانی، نه فقط با تاسیس یک جمهوری مذهبی، بلکه با گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی و بعدتر غربستیزی بنیادگرایانه و به جان خریدن انزوای همه جانبه شناخته شد.
حمله به سفارتخانههای خارجی یا حتی گروگان گرفتن دیپلماتها، اتفاقی نبود که برای نخستین بار در ایران رخ بدهد. اما آنچه در تهران رخ داد، به واسطه تعداد گروگانها و مدت زمانی که گروگانها در اسارت بودند، در تاریخ معاصر بیسابقه بود و با محکومیت بینالمللی گستردهای روبهرو شد.
تا قبل از این روز، حکومت تازه تاسیس جمهوری اسلامی با آمریکا روابط دیپلماتیک محترمانه و همه جانبهای داشت و جز پایبندی به ایده «جنبش عدم تعهد» که با شعار «نه شرقی، نه غربی» در مقدمه قانون اساسی بازتاب پیدا کرده بود، خبری از اولویت بزرگی به نام «آمریکاستیزی» دیده نمیشد. در مقابل آمریکا نیز در تلاش بود تا هر چه سریعتر با این حکومت انقلابی روابطش را بهبود بخشد.
اما حمله به سفارت آمریکا همه چیز را تغییر داد و موجب شد تا جیمی کارتر، رئیسجمهور این کشور برای نخستین بار در تاریخ این کشور و تنها ده روز پس از آغاز گروگانگیری، با صدور یک فرمان اجرایی، اموال ایران را به ارزش خیرهکننده حدود ۱۲ میلیارد دلار (معادل تقریبی ۵۰ میلیارد دلار امروز) در کشورش مسدود کند و تحریمهای اقتصادی علیه ایران را به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی به کار گیرد.
تحریمهایی که از آن زمان آغاز شدند، در ابتدا شامل مسدود کردن داراییها و ممنوعیت برخی مبادلات تجاری محدود بود. اما به مرور زمان، این تحریمها به یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شد و به شدت گسترش یافت. به عنوان نمونه، در سال ۱۹۹۵، دولت کلینتون تحریمهای همهجانبهای علیه صنایع نفت و گاز ایران وضع کرد که عملاً سرمایهگذاریهای خارجی در این بخشها را متوقف کرد.
در روایت رسمی جمهوری اسلامی، روز ۱۳ آبان نماد مقاومت در برابر نفوذ خارجی و حفظ استقلال کشور معرفی میشود. حکومت هر سال این روز را با شعارهای ضدآمریکایی و ضدغربی جشن میگیرد و هنوز دیوارهای سفارت سابق آمریکا با این شعار پوشیده شده است. اما در میان برخی شهروندان عادی، به ویژه جوانانی که از دشواریهای اقتصادی و محدودیتهای اسلامی به تنگ آمدهاند، این روز، نقطه آغاز یک سلسله مشکلات اقتصادی و انزوای بینالمللی است.
اکثریت جمعیت ایران هرگز روزگاری که کشور تحریم نبوده را تجربه نکردهاند. برعکس، آنها همواره با محدودیتهایی روبهرو بودهاند که ۱۳ آبان نقطه آغاز برخی از آنها بوده است.
به همین دلیل است که دیدگاههای بخشی از جامعه ایران نسبت به غرب، تحت تاثیر محدودیتهایی که در زندگی روزمرهشان وجود دارد، شکل گرفته است. این محدودیتها، از عدم دسترسی به فرصتهای شغلی بینالمللی گرفته تا مشکلات در مسافرت و تحصیل در خارج از کشور، وزنهای سنگین به پای شهروندانی است که حتی بدون تحریم و انزوای کشور، با سرکوب روزمره به دلیل اجرای قوانین سختگیرانه «اسلامی» روبهرو هستند.
به گزارش بی بی سی، این گروه علاوه بر مخالفت با نظام حاکم و سیاست آمریکاستیزی، به شکل فعالی در تلاش است تا رد ۱۳ آبان را از هویت ملی پاک کند و آنچه را در این روز رخ داده، نتیجه یک ایدئولوژی افراطی معرفی کند. اگر نسل جوان ایران بتواند از سایه ۱۳ آبان خارج شود و به سوی تعامل با جهان حرکت کند، این کشور میتواند جایگاه خود را در صحنه بینالمللی بازسازی کند.