بیش از چهل سال است که حاکمان جمهوری اسلامی و حامیان چپاولگر و سرکوبگر آن با افزودن به نابسامانیها، ناترازیها، تخریب محیطزیست، گسترش بیکاری و تورم، و به قهقرا بردن فرهنگ و اخلاق اجتماعی، برای خاموش کردن صدای ملت و انحراف انرژیها و تواناییهای آن از دارونماها و درمان های فاجعهآفرین و تجویزهای مرگبار استفاده کردهاند؛ تا جایی که خودشان و حامیان فاسد و تبهکار اصولنما و استمرارطلبان فرصتطلب نیز به رسیدن به پایان خط اعتراف کرده و نگران آینده تاریک خود شدهاند.
آخرین نمونه این بهپایانرسیدن، در سخنان اخیر پزشکیان نمایان شد جایی که اذعان کرد: ما در این وضعیت، چه در انرژی، چه در گاز، چه در برق، چه در محیطزیست و چه در پول، بهسمت فروپاشی میرویم. ناترازی های زیادی ایجاد کردهایم و هر روز در آن غرق میشویم. نشست زمین در تهران وحشتناک است، آبهای زیرزمینی در حال اتماماند. این روند غیرقابل ادامه است…
در همین سخنرانی بهوضوح مشخص شد که این پزشک ذوب شده در ولایت غاصب و فاسد، جز چند دارونمای بیاثر، نسخه دیگری برای ارائه ندارد. او گفت: نگاه ما به سمت محرومان است و سفره مردم نباید مشکل پیدا کند… تلاش کردیم تا جایی که میتوانیم مشکلات قشر ضعیفتر را رفع کنیم.
اما آیا این شعارها و وعدهها در طول چهل سال گذشته بارها و بارها تکرار نشده است؟ و آیا هر بار سفره مردم خالیتر نشده است؟ اگر ذرهای صداقت و انصاف در این گفتارها بود، آیا نبایستی خوراندن داروی تلخ گرانی کالاها و جراحی غدههای فساد را از کارگزاران خامنهای آغاز میکردند؟
خبرگزاری ایلنا در همین رابطه نوشته است: این جراحیِ دردآور فقط برای مردم انجام میشود یا برای حاکمیت هم جراحی و درمان اتفاق میافتد؛ درحالیکه در مورد بودجههای کلان نهادهای مختلف و عموماً بدون کارکرد هم، جراحی لازم است؛ چرا در مورد اینها صحبتی نمیکنن. چرا میخواهند به مردم داروی تلخ را بهزور بخورانند؟! هنوز از راه نرسیده، حرف جراحی و درد و رنج به میان آمده؛ گرانیهای رسمی بساط خود را پهن کردهاند و مانند هیولایی بزرگ، ته ماندهٔ سفرههای خالی فرودستان را بلعیدهاند. نان حدود ۵۰ درصد گران شده است. شیر رسماً گران شده است. معنی کار کارشناسی، فشار بر طبقات فرودست بود؟ هیچ راهکاری در بساط ندارند جز گرانی اقلام مورد نیاز مردم و حذف یارانههای زندگی طبقات فرودست.
پیش و پس از این گفتاردرمانی پزشکیان، کارشناسان و تحلیلگران به فاجعهبار بودن اوضاع اقتصادی کشور تأکید کرده و از انتهای ذخایر در دست خامنه ای سخن گفتهاند.
علی سعدوندی، اقتصاددان، میگوید: اقتصادی ایران وضعیتی چیستانوار دارد و فرصت زیادی برای ما باقی نمانده است. تاریخ ما را نخواهد بخشید. نسلهای آینده ما را نخواهند بخشید. تحریم چه ربطی به دزدیهای نظام بانکی دارد؟ افرادی هستند که به ظاهر مذهبی و ارزشی و طرفدار نظام هستند اما در باطن زیر درخت تنومند نظام را تخلیه کردند. از فروپاشی اقتصادی ایران جلوگیری کنید. این اقتصاد در حال پوک شدن است…
اردشیر گراوند، جامعهشناس هم میگوید: تنها کاری که دولت ها انجام دادهاند این است که آشفتگیها را زیر فرش پنهان کردهاند.
آنچه که زیر فرش پنهان شده، بهقول احمد بخارایی، دیگر جامعهشناس، شامل اعتیاد، حاشیهنشینی، طلاق، بحران های روحی و روانی و… است که در کشور رواج دارد. مشکلاتی که مردم با پوست و استخوان خود احساس میکنند.
زندگی پر درد و رنج مردم ستمدیده ایران با این پزشکان گوشبهفرمان خامنه ای نه تنها درمان نمیشود، بلکه روزبهروز بدتر و صعبالعلاجتر میگردد. درمان قطعی دردهای میهن به دست فرزندان دلیرش و با سرنگونی این حکومت پلید ضد ایرانی تحقق خواهد یافت.