بازگشایی «کلینیک ترک بیحجابی» در تهران، که به ادعای مقامات قوه قضائیه خامنه ای برای درمان روانشناختی «بیحجابی» راهاندازی شده، گامی نگرانکننده در راستای کنترل و فشار بیشتر بر زنان ایرانی است. این اقدام نشاندهنده تلاشهای روزافزون برای تحمیل استانداردهای اجباری و نادیده گرفتن آزادیهای فردی زنان است. نزدیک به نیمقرن از پایان دوران پهلویها، امروز زنان ایرانی در جستجوی بخش کوچکی از همان آزادیهایی هستند که در آن دوران از آن برخوردار بودند.
انجمنهای روانشناسی و روانکاوی ایران ضمن انتشار بیانیه ای، راه اندازی “کلینیک ترک بی حجابی” در تهران را نگران کننده دانسته و این اقدام را تشویش اذهان عمومی خواندند. در بخشی از این بیانیه آمده: داشتن یا نداشتن حجاب پدیدهای اجتماعی و فرهنگی است و نه یک بیماری که نیاز به درمان داشته باشد. چنین تصمیمها و اقداماتی آسیبزا، افراد غیربیمار را با برچسب بیماری مواجه میکند، دریافتکنندگان خدمات روانشناختی را دچار سردرگمی میکند و ممکن است موجب نگاه منفی مراجعان به این خدمات شود و آنها را از دریافت کمکهای حرفهای محروم کند.
کلینیک ترک بیحجابی» با ۲۵۵ میلیارد تومان بودجهٔ دولتی
روزنامه اعتماد گزارش داده است که ۲۵۵ میلیارد تومان از بودجه سال جاری دولت به طرح «کلینیک ترک بیحجابی» اختصاص یافته است. این گزارش که روز شنبه ۲۶ آبان منتشر شد، میافزاید مهری دارستانی، رئیس فعلی اداره زنان «ستاد امر به معروف و نهی از منکر»، مسئول این طرح است و او گفته که در بودجه سال ۱۴۰۳ رقم ۱۵۵ میلیارد تومان بودجه از ردیف بودجه عمومی و ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه اختصاصی به این طرح اختصاص یافته است.
این در حالی است که سخنگوی دولت پزشکیان، روز ۲۳ آبانماه مدعی شد «دولت از این مسئله اطلاعی ندارد.»
اندک اعتماد باقی مانده مردم هم از بین خواهد رفت
تجارت نیوز نوشت: خبر تاسیس «کلینیک ترک بیحجابی» از آن اخباری بود که اگرچه دستمایه شوخی بخشی از جامعه قرار گرفت اما صدای اعتراض گروه دیگر را نسبت به این اظهارنظرهای غیرتخصصی و انتشار اخباری که میتواند همین اندک اعتماد اجتماعی باقیمانده را هم از بین ببرد، بلند کرد.
تاسیس کلینیک ترک بیحجابی! تنها یک جمله نسنجیده کافی است تا افکار عمومی جامعه را درگیر اما و اگرهای بسیار کند. در شرایطی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه بیداد میکند، وضعیت معیشت و تورم در جدالی نابرابر با هم گرفتار آمدهاند و اکثر افراد هر روز بیشتر از روز قبل به زیر خط فقر سقوط میکنند و بسیاری حتی در تامین مایحتاج اولیه زندگی دچار مشکلاند. از سویی بسیاری از بیماران به دلیل بالا رفتن هزینههای درمانی و دارویی چرخه درمان را ترک میکنند و از طرف دیگر جامعه با افزایش آمار بازماندگان از تحصیل روبهروست و یکی از علل عمده این بازماندگی رعایت نشدن عدالت آموزشی و البته بالا رفتن هزینههای جانبی تحصیل عنوان میشود.
از طرف دیگر بزههای اجتماعی و خشونت در جامعه متاسفانه رو به افزایش است؛ طی هفته گذشته خبر خودکشی دو دانشآموز دختر و البته قتل دو زن به دست همسرانشان که از قضا یکی از آنها خبرنگار بود نیز باعث شد بار دیگر مساله لایحه منع خشونت علیه زنان و سرنوشت آن به صدر اخبار بازگردد.
اما در همین شرایط، خبر تاسیس «کلینیک ترک بیحجابی» از آن اخباری بود که اگرچه دستمایه شوخی بخشی از جامعه قرار گرفت اما صدای اعتراض گروه دیگر را نسبت به این اظهارنظرهای غیرتخصصی و انتشار اخباری که میتواند همین اندک اعتماد اجتماعی باقیمانده را هم از بین ببرد، بلند کرد.
فعالان حوزه روانشناسی و جامعهشناسی پرداختن به این موضوعات را نوعی تقابل ناموزون و البته قهرآمیز با جامعه قلمداد میکنند. آنها معتقدند بیمارپنداری این افراد تحت عنوان کلینیک ترک بیحجابی علاوه بر اینکه امنیت روانی جامعه را به خطر میاندازد، به اعتماد اجتماعی نیز آسیبهای جبرانناپذیری وارد میکند.
کنترل اجتماعی همراه با خشونت اعتماد جامعه را به مسلخ میبرد
سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، دراینباره میگوید: «متاسفانه چنین اظهارنظرهای غیرکارشناسیای تاثیرات بدی بر جامعه خواهد گذاشت. در واقع طرحهای اینچنینی که مشخص است اصلاً از دید جامعه و سلامت روان بررسی کارشناسی نشدهاند آغاز به مسلخ بردن اندک اعتماد اجتماعی است که باقی مانده است.»
او میافزاید: «مردم در این روزها که وضعیت اقتصادی آشفتهای را تجربه میکنند و از نظر امنیت روانی هم به خاطر اخبار جنگ احتمالی شرایط مناسبی ندارند دیگر آماده پذیرش چنین اظهاراتی نیستند. بیتوجهی به وضع روحی و روانی جامعه در بین برخی از مسئولان که میخواهند به هر ترتیبی شده منویات خود را در جامعه جاری کنند، آسیبهای جبرانناپذیری به مردم و ارتباطی که با مسئولان دارند وارد خواهد کرد.»
مکانیسم کنترل اجتماعی باید بر اساس اصلاح و ترمیم باشد نه درمان در کلینیک ترک بیحجابی!
این استاد جامعهشناسی در ادامه با اشاره به ارزشهای اجتماعی توضیح میدهد: «مکانیسمهای کنترل اجتماعی بر اساس ارزشهای جامعه شکل میگیرد. یکسری مکانیسمها درونی است که هر خانواده با توجه به ارزشهایی که برای خود تعریف کرده از آنها تبعیت میکند. کنترل این مکانیسمها هم بر عهده خانواده است. در واقع تمامی هنجارها و ارزشهای زندگی از دل جامعه میجوشد.»
معیدفر میگوید: «اما مساله دیگر کنترل بیرونی هنجارهای اجتماعی یا جامعه است. نهادی که مسئول این کنترل بیرونی است دولت نام دارد؛ در واقع مردم این اجازه را به او میدهند که با هنجارشکنان به شیوههای اصلاحی و ترمیمی برخورد کند نه شیوههای سرکوبی و تنبیهی. چنین رفتارهایی وقتی از سوی دولت بروز میکند به پیوستگی اجتماعی و اعتماد مردم آسیب میزند.»
او اضافه میکند: «کنترل اجتماعی باید میان جامعه و حاکمیت همدلی و همزبانی برقرار کند. اگر قرار باشد تمامی این کنترلها بر اساس یک رویکرد خاص صورت گیرد موفق عمل نخواهد کرد. این مساله بارها در جامعه ما تجربه شده است. رفتارهای قهرآمیز و کنترلهای همراه با سرکوب و خشونت باعث فاصله گرفتن ملت و دولت از هم میشود.»
کنترلهای اجتماعی با اعمال زور مثل کنترل در کلینیک ترک بیحجابی اعتماد اجتماعی را از بین میبرد
رئیس انجمن روانشناسی ایران با اشاره به خبر راهاندازی کلینیک ترک بیحجابی توضیح میدهد: «بیمارانگاری و مجرمپنداری هر فردی که برخی از قوانین یا هنجارهای اجتماعی را رعایت نمیکند نهتنها باعث بهبود وضعیت و اجرایی شدن خواست مسئولان نمیشود که نوعی فاصله اساسی بین افراد جامعه با حاکمیت ایجاد میکند.»
او ادامه میدهد: «همین اتفاقات تلخی که طی روزهای گذشته رخ داد و خبر خودکشی دو دختر دانشآموز نشان میدهد وقتی پای خشونت و رفتارهای قهری به میان میآید نهفقط نتیجه آن چیزی نیست که مسئولان انتظار دارند، که گاه ممکن است به بروز اتفاقاتی بینجامد که خارج از کنترل خواهد بود.»
پیدا کردن ریشه نافرمانیها اعتماد اجتماعی را تقویت میکند
این استاد جامعهشناسی میگوید: «نکته مهمی که در این بین مد نظر قرار نمیگیرد این است که مسئولان در زمینه فرهنگسازی و جا انداختن ارزشهایی که خود به آن ایمان داشتهاند در میان جوانان موفق عمل نکردهاند. اکثر کسانی که این روزها مساله حجاب را به یکی از دغدغههای جامعه و مسئولان تبدیل کردهاند همان کسانی هستند که ۱۲ سال روزی ۶ ساعت تحت آموزش در مدارس همین حاکمیت بودهاند.»
امروز با جامعهای طرف هستیم که متاسفانه امنیت روانیاش بهشدت در خطر است
او میافزاید: «ما قبل از اینکه انگشت اتهام را به سمت جوانان و نوجوانان بگیریم، باید به این پرسش پاسخ دهیم که کجای راه را به خطا رفتهایم. ما امروز با جامعهای طرف هستیم که متاسفانه امنیت روانیاش بهشدت در خطر است؛ از وضعیت بد اقتصادی گرفته تا قرار دادن مردم در لبه پرتگاه جنگ. از افزایش خشونتهای خانوادگی گرفته تا نداشتن چشماندازی واضح از آینده. تمام اینها میتواند هر جامعهای را دچار بحرانهای مختلف کند.»
معیدفر در پایان میگوید: «بهترین راه این است که قبل از اعلام هر خبری مسئولان بهدقت عواقب و تاثیراتی را که آن خبر میتواند بر روحیه جمعی جامعه به جا بگذارد بررسی کنند. اینکه ما برای رضایت خاطر درصدی از افراد جامعه آرامش خاطر و امنیت روانی درصد بیشتری را به خطر بیندازیم قطعاً راهکار مناسبی برای کنترل مکانیسمهای اجتماعی نخواهد بود.»