آذرماه سال ۱۴۰۱ بود که دولت چین طی بیانیهای مشترک با کشورهای حاشیه خلیج فارس، ضمن تردید ضمنی در مورد مالکیت ایران بر جزایر سهگانه، خواستار حل مسالمتآمیز این مناقشه ساختگی از سوی دولتهای خلیج فارس شده است.
در بند ۱۲ بیانیه مشترک چین و سران کشورهای خلیج فارس آمده بود: «رهبران از تلاشهای مسالمتآمیز شامل ابتکارها، پیشنهادهای امارات برای رسیدن به راهکار صلح آمیز برای مسأله سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، از راه مذاکرات ۲جانبه بر مبنای قوانین بینالمللی حمایت میکنند».
پس از چین، روسیه در سال۱۴۰۲ به عنوان دومین قدرت شرقی بعد از چین، در اقدامی بی سابقه، با حضور در همان نشستی که سال قبل، اعراب از چین برای حضور دعوت کرده بودند حاضر شد و از حق امارات بر جزایر سه گانه در خلیج فارس دفاع کرد.
به گزارش خبرآنلاین، موضع گیریهای دو کشور چین و روسیه در به رسمیت شناختن حق اعراب بر جزایر سه گانه، درست زمانی انجام میشود که سیاست خارجی دولت سیزدهم، توجه به کشورهای شرقی، به مثابه تکیه گاهی برای ایجاد اتحادهای راهبردی و دیوارهای دیپلماتیک در برابر غرب است.
موضوعی که اساتید علوم سیاسی از آن به عنوان «آرمانگرایی تنش زا» یاد میکنند. تصویری که سیاستمداران در ایران، پیوندهای اقتصادی و سیاسی کشورهای آسیایی با غرب را نادیده میگیرند و در فضایی خیالی، تصور ایدئولوژیک شدن پیمانهای شانگهای و بریکس علیه غرب را به مبنای تحلیل خود قرار میدهند. تحلیلی که به اشتباه، تصور تغییر نظم جهانی به نفع ایران را با تشکیل بلوک اقتصادی شرق علیه غرب، مطرح کرده بود.
چه آنکه هم اکنون، چین و روسیه در عضویت پیمان امنیتی-اقتصادی شانگهای هستند و در اخرین نشست شانگهای که در هند برگزار شد، کشورهای عضو سازمان تاکید کردند که اصول احترام متقابل به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی کشورها، برابری، عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها را محور سیاست خود قرار دهند و عدم استفاده از زور و توان نظامی، مبنای توسعه پایدار روابط بین الملل قرار گیرد.
اما با این حال دو کشور مهم عضو شانگهای و بریکس، از حق امارات بر جزایر ایرانی حمایت کردند. موضوعی که ناظران سیاسی دلیل آن را ضعف اقتصادی ایران و وابستگی اقتصاد ایران به چین و روسیه متاثر از تحریمها ارزیابی کرده اند که موضع ایران را در دفاع حقوقی از تمامیت ارضی خود، تحت تاثیر قرار داده است.