اظهارات یک آخوند حکومتی درباره علت تورم در ایران واکنشبرانگیز شد. آخوند مصباحیمقدم در یک مصاحبه با مقایسه مردم ایران و چین گفته: البته موقعیت جمعیتی که چین دارد را ما نداریم. آن جمعیت قانع است، جمعیتی که به دو وعده یا یک وعده غذا در شبانهروز اکتفا میکند.
توصیه به خوردن کمتر در حالی صورت میگیرد که قدرت خرید شهروندان در ایران، طی سالهای اخیر با افزایش تورم، کاهش یافته و اقلامی چون گوشت قرمز یا مرغ از سبد خرید روزانه بسیاری از خانوادهها حذف شده است.
این در حالیست که چین که پس از جنگ جهانی دوم جزو فقیرترین کشورهای جهان بود، در چند دهه اخیر رشد برقآسایی داشته؛ در حالی که ایران با دورههای طولانی رکود اقتصادی مواجه بوده است.
بهرنگ تاجدین، خبرنگار اقتصادی بیبیسی فارسی، با استناد به دادههای بانک جهانی درباره اقتصاد دو کشور از زمان انقلاب اسلامی در ایران میگوید: «طبق آمار بانک جهانی سال ۱۹۷۹، تولید سرانه ایران دو هزار و ۴۲۹ دلار بود؛ تقریباً ۱۳ برابر چین (۱۸۴ دلار).»
او میگوید «ظرف ۴۲ سال، تولید سرانه چین ۶۸ برابر شد و به ۱۲ هزار و ۵۵۶ دلار رسید؛ تولید سرانه ایران کمتر از دو برابر شد، یعنی به چهار هزار و ۹۱ دلار رسید.
از سوی دیگر عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی با انتقاد از اظهارات مصباحیمقدم در یادداشتی در روزنامه اعتماد با اشاره به تورم و مشکلات معیشتی مردم و ناکافی بودن افزایش دستمزدها این حرفها را «نمک پاشیدن به زخم مردم» توصیف کرد.
اشرف بروجردی از مقامات سابق در دوران محمد خاتمی اما بطور تلویحی تائید می کند که رژیم خامنهای به عمد مردم را گرسنه نگه میدارد. او اخیرا در مصاحبه ای گفته بود: …حالا خیلیها تحلیل شان این است که دولت مثلا مردم را گرسنه نگه میداره که ذهنش و فکرش به جای دیگه نرود برای سیر کردن شکمش فقط فکر کند این دولت دولتی پایدار نخواهد ماند…
فقر با جامعه چه می کند؟
مسعود دانشمند، عضو اتاق بازرگانی ایران در خصوص خط فقر در کشور گفت: در شهر تهران، اکثر کارگران و کارمندان، شغل دوم دارند. مشاغل دوم، افراد را فرسوده میکنند، این در حالی است که شهروندان، در تلاشند با کمک شغل دوم از پس وضعیت تورم بر آمده و هزینههای زندگی را تامین کنند. اما کارمندی که روزی ۱۰ تا ۱۵ ساعت کار میکند، به سرعت فرسوده و بیمار میشود و توانایی کار کردن خود را از دست داده و در انجام کارها ناتوان میشود.
در نتیجه نیروی انسانی کشور که قرار است رو به سازندگی و پیشرفت برود، زودتر فرسوده میشود. توجه کنیم که یک نیروی انسانی ماهر، گاهی یک دهه زمان برای آموزش تکمیلی و کسب مهارت نیاز دارد و به علت فشار کاری، در اوج شکوفایی از کار زده میشود. درواقع کارمندی که میتوانست از ۳۰ تا ۶۰ سالگی کار کند، در ۴۰ الی ۴۵ سالگی از کار کردن خسته میشود و کارایی خود را از دست میدهد؛ بنابراین سرمایههای انسانی خود را با چنین خط فقری از بین میبریم.»
دانشمند افزود: «نسل آیندهای که باید با تغذیه مناسب رشد کند و انسان مفیدی در جامعه باشد، به دلیل خط فقر، از هم اکنون دچار کمبودهای سلامتی و بهداشتی است. حتی به دلیل همین خط فقر، امکان دسترسی به امکانات فرهنگی از جمله کتاب، تئاتر و سینما را از دست میدهد و در نهایت در کنار فقر مالی شاهد فقر فرهنگی خواهیم بود. خط فقر به نسل آینده صدمات جدی میزند. دولتهایی که خط فقر امروز خود را کنترل میکنند در واقع در حق نسل آینده خود لطف میکنند.
وی افزود: ما در سایه خط فقر افزایشی، از فرمولهای جهانی برای رفاه فرزندانمان فاصله گرفته ایم. برخی خانوادهها برای آن که بتوانند هزینههای زندگی را تامین کنند، به شکل دو خانواده در یک خانه زندگی میکنند، لحظهای اندیشیدن به عوارض و آسیبهای اجتماعی این سبک زندگی، نگرانیهای بسیاری ایجاد میکند. همزمان با افزایش نرخ خط فقر، شاهد افزایش بی خانمانها و افرادی که قادر به تامین مسکن نیستند خواهیم بود.
محمد صادق مشایخ، رئیس پیشین کمیسیون اقتصادی اتاق اصناف تهران هم در توضیح روند افزایشی خط فقر در ایران گفت: سال گذشته که خط فقر ۱۷ میلیون تومان بود، در گفتگویی اشاره کردم که این خط فقر به زودی به بیست میلیون تومان میرسد. هم اکنون نیز، معتقدم تا زمانی که از عقلانیت اقتصادی استفاده نکنیم، وضعیت خط فقر بدتر خواهد شد. تاکید میکنم که اگر اقدامی اساسی در حوزه اصلاح شرایط انجام نشود، خط فقر به عددهای بزرگتری میرسد.