در ماههای گذشته و همزمان با اوج گیری جنگ اوکراین، شاهد فراز و فرودهای قابل توجهی در قالب این بحران بزرگ بین المللی بوده ایم. بحرانی که دامنه آن صرفا محدود به اوکراین و روسیه نبوده و طیف قابل توجهی از کنشگران در برگرفته و درست به همین دلیل است که اطلاق لفظِ “بحران بین المللی” به آن درست است.
به گزارش فرارو، در این راستا، شاید یکی از مهمترین نکاتی که در ماههای گذشته در قالب معادله جنگ اوکراین از سوی دولتهای غربی مورد تاکید قرار گرفته و مانور رسانهای و تبلیغاتی گستردهای نیز با محوریت آن صورت گرفته، طرح گزاره دخالت ایران در جنگ مذکور است.
در این راستا، دولت اوکراین، کشورهای اروپایی و البته دولت آمریکا، به طرح این نکته پرداخته اند که ایران میزان قابل توجهی از پهپاد و دیگر تسلیحات را به روسیه جهت استفاده در قالب جنگ اوکراین ارسال کرده است. در این رابطه حتی به کمکهای مستشاری ایران به روسیه در چهارچوب جنگ مذکور نیز اشاره شده است.
موضوعی که جدای از مانور رسانهای و تبلیغاتی گسترده در مورد آن، موجب موضع گیریهای تهاجمی مقامهای اوکراینی علیه جمهوری اسلامی شده و در عین حال بستر مناسبی را هم جهت تشدید فشارهای دولتهای غربی علیه ایران به انحا مختلف فراهم کرده است.
مهدی مطهرنیا استاد علم سیاست و کارشناس حوزه سیاست خارجی در این باره می گوید: «در کنار پرونده اتمی، ما شاهد بحران اوکراین هستیم. در قالب این بحران که دامچالهای بسیار گسترده برای روسیه و شخص پوتین بود، ایران با پیوند و ضمیمه شدن به روسیه، گرفتار آمد. در ماههای نخست جنگ اوکراین، روسوفیلها و طرفداران قدرت روسیه و شخص پوتین در کشورمان فکر میکردند که روسیه بازمانده شوروی از قدرتی عظیم برخوردار است و خواهد توانست ظرف یک هفته و یا حداکثر یک ماه جنگ اوکراین را تمام کرده و این کشور را فتح نموده و به تمامی اهداف از پیش تعیین شده خود برسد. با این حال، اکنون ما در آستانه یک سالگی حمله روسیه به اوکراین هستیم و آنچه که تاکنون حاصل شده، شکسته شدن ابهت و عظمت پوتین بوده است».
مطهرنیا گفت: من معتقدم که بحران اوکراین شدت و دامنه بیشتری پیدا میکند و در نهایت این بحران، لبهها و پیامدهای نخست خود را در مورد ایران به نمایش خواهد گذاشت. همانطور که بارها گفته ام، اوّلیت استراتژیک با اولویت استراتژیک متمایز و متفاوت است. ما وقتی از اوّلیت استراتژیک سخن میگوییم، در واقع الزامات رسیدن به اصلیترین هدف و یا هدف غایی استراتژیک مطرح است. آمریکا و جبهه غرب در شکل دادن به نظم آینده جهانی آنچه که بیش از هر چیز دیگری برایشان از اولویت راهبردی برخوردار است، مهار چین و تبدیل این کشور به یک رقیب کارآمد در جهت اعمال اهداف استراتژیک مد نظر است».
وی ادامه داد: «با این حال، اوّلیت استراتژیک آمریکا، معطوف به روسیه و ایران (و به ویژه ایران) است. از این رو، با توجه به مقصد اصلی اوّلیت راهبردی آمریکا در شکل دادن به نظم آینده جهانی (که معطوف به تهران است)، مسکو نیز به واسطه سابقه ابرقدرتی و جایگاه خود در نظم گذشته جهانی (نظم دو قطبی) باید از بازیهای بین المللی کنار گذاشته میشد؛ لذا بحران اوکراین به صورت یک دام چاله بزرگ برای پوتین ایجاد شد و اکنون از همان دام چاله برای برخورد با اوّلیت استراتژیک شکل دهی به نظم آینده جهانی یعنی ایران هم بهره برداری آغاز و استمرار پیدا خواهد کرد».