کوروش احمدی، دیپلمات سابق در روزنامه شرق نوشت: در پی یک سلسله مذاکرات غیرمستقیم پنج زندانی دوتابعیتی از زندان اوین به هتلی در تهران منتقل شدند و روند انتقال شش میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران از یک بانک کرهای به یک بانک قطری آغاز شد. اخباری غیررسمی درباره افزایش صدور نفت ایران به چین و نیز کاهش حجم غنیسازی ایران در سطح ۶۰ درصد نیز انتشار یافته است.
در چنین صورتی، آنچه برای ما مهم است، برنامه مقامات برای آینده است. سؤال این است که آیا مقامات کشور هم به آنچه ممکن است از «تفاهم نانوشته» حاصل شود، دلخوش هستند؟ آنها قطعا به این مقدار نباید دلخوش باشند؛ چراکه از این محل تنها میتوان انتظار گذران روزمره داشت. این تفاهم تنها امکان صدور نفت ایران با سهولت بیشتری را میدهد؛ اما، چون تحریمها برجاست، بازگشت درآمد حاصل از آن از طریق کانالهای معمول بانکی و انجام دیگر تراکنشهای مالی همچنان بسیار دشوار، پرهزینه و وقتگیر خواهد بود. مناسبات اقتصادی ایران با جهان نیز در وضعیت غیرعادی باقی خواهد ماند و نهتنها مشکلات تجارت معمولی ادامه خواهد داشت، بلکه و مهمتر از آن امکان همکاریهای اقتصادی با جهان مانند سرمایهگذاری در ایران، گسترش جهانگردی و… منتفی خواهد بود.
درباره آینده، آقای امیرعبداللهیان در مصاحبه با «اطلاعات» در ۱۱ شهریور با فعل گذشته از اینکه «سلطان عمان طرح و ابتکاری را روی میز گذاشت» و بر اساس آن مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا انجام شد، سخن گفت که میتواند اشارهای به «تفاهم نانوشته» باشد. در زمان سفر سلطان عمان به ایران، سفیر ایران در عمان نیز در هفتم خرداد از «ابتکارات سلطان عمان» سخن گفته بود. جدیدا آقای امیرعبداللهیان در بیروت گفته است که «درباره بهکارگیری دیپلماسی برای رفع تحریمها، اکنون ابتکاری از سوی سلطان عمان روی میز قرار دارد و در چارچوب آن، تبادل پیامها بین ما و طرفهای دیگر در جریان است».
نگارنده بعید میداند اساسا سلطان عمان بتواند ابتکاری محتوایی در ارتباط با امور بین ایران و آمریکا ارائه کند. کشورهای کوچکی مانند عمان و قطر حداکثر میتوانند در امور لجستیک و ایجاد تسهیلات برای مذاکره و اجرای توافقها، مثل آزادی زندانیان، کمک کنند. دلخوشکردن به این کشورها چندان زیبنده ما نیست. در جریان مذاکرات منتهی به برجام، این قبیل کشورها هیچ نقشی نداشتند و اساسا ایران بزرگتر و مهمتر از آن است که بخواهد دل به این قبیل کشورها خوش کند.