«آثار سوءتخریب محیط زیست در میانمدت و بلندمدت خود را نشان میدهد و از همین رو در خصوص دریاچه ارومیه باید گفت که هنوز سیلی طبیعت به گوش ما نخورده که از درد آن آگاه شویم و اقدام مؤثری انجام دهیم.»
«مهدی اسماعیلی بیدهندی»، عضو هیئت علمی دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران، در خصوص عواقب خشک شدن دریاچه ارومیه گفت: یکی از مهمترین تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه، شکلگیری یک کانون ریزگرد نمکی در کشور است که نه تنها آثار سوء آن به شهرهای همجوار و استانهای دورتر میرسد، بلکه میتواند تبعات فراملی نیز داشته باشد. این کانون ریزگرد نمکی در صورت شکلگیری، هم زمینهای زراعی و باغات را به نابودی خواهد کشاند و اقتصاد آن منطقه را فلج خواهد کرد و هم با ایجاد بیماریهای گسترده، موجب تحمیل هزینههایی گزاف به سیستم بهداشت کشور خواهد شد.
به گزارش ایلنا، وی در پاسخ به این سوال که چه آیندهای را برای دریاچه ارومیه متصور هستید؟ گفت: آینده دریاچه را دو عامل طبیعی و انسانی تعیین میکنند؛ عملکرد طبیعت به طول دوره خشکسالی و میزان ورود به فضای ترسالی وابسته است. تمامی اکوسیستمهای آبی اعم از رودخانه، تالاب و دریاچه در فصل گرما با افزایش تبخیر و کاهش نزولات جوی، کاهشی را در منبع آب خود تجربه میکنند. شدت کاهش این ذخایر آبی بسته به محل قرارگیری آن اکوسیستم و میزان تأثیری که از گرمای هوا میگیرد، متفاوت است. دریاچه ارومیه نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما متأسفانه به دلیل کاهش منابع آب ورودی به این دریاچه و تغذیه نشدن آن در طول سال و عدم پرداخت حقابه آن بهمیزان کافی، شدت تأثیرپذیری این دریاچه از فصل گرم سال بهمراتب از آنچه باید، بیشتر است.
استاد دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران تاکید کرد: پیشبینی رفتار طبیعت برای ما ممکن نیست، کما اینکه در سالهای پایانی دهه ۹۰ پس از تجربه نزدیک به سه دهه خشکسالی شاهد بارشی قابل توجه در سراسر کشور بودیم که بسیاری از تالابها و رودخانهها در نتیجه این بارش تغذیه شدند و پس از آن وارد یک دوره کمبارش و خشکتر شدیم. در عامل طبیعی دخالتی نیز نمیتوان داشت؛ زیرا هرچند مواردی مانند مهندسی اقلیم و مهندسی طبیعت در دنیا مطرح است، اما در ایران (حداقل تا به امروز) دانش و فناوری آن در دسترس نیست. با توجه به عملکرد بدی که ما در سالهای اخیر داشتهایم، این قرارگیری در فصل گرما و تبخیر، تأثیری شدیدتر و جبرانناپذیرتر بر دریاچه ارومیه میگذارد و خواهد گذاشت.