جبهه اصلاحات ایران به مناسبت سالگرد آغاز اعتراضات ١۴٠١ بیانیهای صادر کرد که از جمله در آن آمده است:
این جنبش با شعار محوری «زن، زندگی، آزادی» تنها اعتراض به حادثه جان باختن مظلومانه یک دختر بی نام و نشان از دیار کردستان نبود که میتوانست اتفاق نیفتد، بلکه اعتراض به روشها و شیوههای منسوخی بود که حاکمیت میبایست خیلی زودتر از اینها به بی فایده و نافرجام بودن آنها پی میبُرد؛ اعتراض به نادیده گرفته شدن و دیده نشدن یک نسل بود؛ اعتراض خیل عظیم زنان و جوانان به دخالت حکومت در جزئیترین امور زندگیشان بود؛ اعتراض به شیوه حکمرانیای بود که به همان اندازه که از تأمین یک زندگی شرافتمندانه و حداقلی برای خیل عظیم زیر خط فقر جامعه ناتوان است، مشتاق و مُصر به دخالت در جزئیات زندگی و تحمیل سبک و الگوی واحد به جوانان و زنان است؛ اعتراض به حاکمیتی بود که سیاستهای آن انواع بحرانهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و زیست محیطی را برای کشور به ارمغان آورده و در عین حال با مسدود کردن تقریباً تمامی راههای مشارکت مردم و نخبگان شایسته و نیک اندیش در فرآیندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری، برون رفت از معضلات و مشکلات پیچیده کنونی را عملاً ناممکن ساخته است.
اسف بارتر این که گذشت زمان از شدت بیم و هراس نکاسته است و تحقیر معترضان با صدور احکام موهن، محروم کردن دانشجویان از تحصیل و اخراج و بازنشستگی اجباری استادان همچنان ادامه دارد و جریان افراطی حاکم همچنان گرفتار خطای مزمن پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن و تلاش برای جمع کردن اعتراضات به مدد تشدید فضای پلیسی و امنیتی به جای رفع علل و ریشههای آن است.
نگرانی بیشتر این است که حاکمیت، آرامش جامعه در سالگرد آغاز خیزش اعتراضی را به حساب کارآمدی تشدید امنیتی کردن فضای کشور و موج دستگیریها و محدود سازیها طی روزهای اخیر بگذارد و خوشباورانه آن را یک پیروزی و پایانی بر آن تلقی کند. حال آن که نفس امنیتی سازی بی سابقه در شهرهای کشور در سالگرد این خیزش اعتراضی، خود بهترین دلیل بر زنده بودن و ادامه نارضایتی و اعتراض است.