وزیر کار دولت منصوب خامنهای بهتازگی آماری دربارهٔ میزان و شدت فقر در ایران ارائه داده است که گواه بخشی از واقعیت تلختر از زهری است که شبانهروز به کام ملت ایران ریخته میشود. کار به آنجا رسیده است که یک کارشناس حکومتی میگوید: ۳۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر هستند. اغلب کسانی که به فقر مطلق دچارند، شغل و درآمد دارند، اما درآمد آنها کفاف زندگیشان را نمیدهد. از بین بردن فقر مطلق یک آرمان و هدف است که باید به سمت آن حرکت کرد!
چه آسان و بیپروا، و بعد از بیش از چهار دهه حکومت غارتگرانه میگوید آرمان (؟!) و هدف جمهوری اسلامی از بین بردن فقر مطلق است!
خوب، ۳۰ درصد مردم با اینکه کار میکنند، نمیتوانند هزینهٔ خورد و خوراک و نیازهای ضروری زندگی را تأمین کنند. وی میگوید حتی رشد اقتصادی و کنترل تورم هم قادر نیست فقر مطلق را از بین ببرد و باید اقدامات متفاوتی کرد!
ایکاش بحران جامعهٔ محنتزدهٔ ایران به همینجا ختم میشد، میلیونها تن از هموطنانمان در حکومت اسلامی حتی قادر نیستند خوراک و قوت لایموت خود را تأمین کنند و اینها جزو دستهٔ فقر شدید قرار میگیرند! فقر شدید یعنی درآمد یک فرد حتی کفاف هزینهٔ خوراک را نمیدهد. به عبارت دیگر، فقر مطلق را میتوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف کرد؛ بنابراین فقر مطلق، اعم از فقر شدید است.
خوب، تعداد فقیران شدید! چقدر است؟ بر اساس دادههای مرکز آمار، نرخ فقر شدید در کل ایران حدود ۶ درصد با جمعیتی حدود ۵ میلیون نفر است. یعنی کسانی که شبها گرسنه میخوابند و روزها بهدنبال غذا میگردند تا زنده بمانند. وزیر کار خامنهای جنایتکار اعتراف میکند که در دورهای که معاون رفاه وزارت کار بوده است، طرحی برای دادن یک وعده غذای گرم داده بود، اما بودجهٔ آن به درستی پرداخت نگردید.
شاید یکی از معیارهای انتخاب وزرا در رژیم خامنهای نداشتن شرم است. در کشوری که روی دریایی از نفت و گاز نشسته است و میلیاردها دلار صرف هزینههای سرسامآور برای تأمین نیروهای تروریستی و بمب و موشک میشود، برای بودجهٔ یک وعده غذای گرم به مستمندان و بینوایان به مشکل برمیخورد.
کارشناسان با دیدن آمارهای منتشر شده اذعان دارند «ضریب جینی از مرز ۴۰ صدم گذشته است» که بیانگر اختلاف شدید طبقاتی است. مقصود فراستخواه جامعهشناس میگوید: از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ حدود ۱۰ میلیون نفر به آمار فقرا اضافه شده که آمار مهیبی است. در چنین شرایطی فقیر شدن همگانی میشود»
وی مانند بسیاری از تحلیلگران میپرسد: آیا جامعه در مقابل این مشکلات میتواند تابآوری داشته باشد یا تب و تشنج میکند و اعتراضات، شورشها و باقی مشکلات آن را درگیر میکند؟
زهرا کاویانی پژوهشگر اقتصادی هم مینویسد: فقر ۳۰ درصدی عدد خطرناک و بزرگی است، اما خطرناکتر از آن روندهایی است که برای خود این جمعیت زیر خطر فقر مشاهده میکنیم. در چهار سال اخیر بهصورت مرتب شکاف فقر افزایش پیدا کرده است و بهراحتی نمیتوان آنها را به بالای خط فقر برگرداند.
متأسفانه وضعیت فقر در کشور بحرانی شده است. داوود سوری پژوهشگر اقتصادی میگوید: بر اساس گزارش های رسمی در حال حاضر حدود ۶۰ درصد از جمعیت کشور توان تأمین ۲۶۰۰ کیلو کالری را ندارند، بهطوری که سرانهٔ مصرف گوشت دهک اولیها در ماه حدود ۱۰۰ گرم است!