در دشت نیشابور آنقدر چاه زدند، آنقدر آبخوانها و سفرههای زیرزمینیاش را خالی کردند تا شکاف برداشت؛ فرونشستی عمیق خط ریل راهآهن سراسری تهران-مشهد را هم شکاف داد. بر اساس آمارهایی که حجت میانآبادی، پژوهشگر مدیریت آب میدهد، دشت نیشابور از فوقبحرانیترین دشتهای کشور از نظر کسری آب زیرزمینی و فرونشست است.
به گزارش روزنامه ایران، برداشتهای بیرویه از منابع آب زیرزمینی موجب فرونشست و درز شکاف در دشت زیبا و منحصربهفرد نیشابور شده است؛ ترکها و شکافهایی با اشکال، عمق و طول متفاوت که کشاورزی، محیطزیست، حیاتوحش، خطوط راهآهن سراسری تهران-مشهد و تأسیسات و بناهای این شهر را تهدید میکند. فرونشست آخرین مرحله از مرگ سرزمینی محسوب میشود. دشت نیشابور از سال ۱۳۸۵ با پدیده فرونشست زمین مواجه شد و اکنون بعد از گذشت ۱۹ سال به تدریج گستردهتر شده و در نقاط مرکزی این شهرستان دیده میشود.
آیا به مرگ فرجام فاجعه سرزمینی رسیدهایم؟
مهمترین سؤال کسانی که دلنگران دشت نیشابور هستند این است که آیا با برداشت بیرویه آب، این دشت هم به مرگ سرزمینی رسیده است؟ یمانی میگوید: «برداشت آبهای زیرزمینی بیش از ظرفیت و توان آبخوانها، موجب خالی شدن فضای تخلخل رسوبات آبرفتی مخروطافکنهها شده است؛ رسوباتی که در زیربنای دشتهای اطراف نیشابور قرار گرفتهاند. خالی شدن فضای تخلخل، موجب فشرده شدن و انقباض این رسوبات شده است، به طوری که هیچگاه به حالت قبلی خود بازنخواهد گشت. رسوبات آبرفتی مانند اسفنجی هستند که منافذ آن پر از آب است، وقتی این اسفنج فشرده شده و آب موجود در فضاهای متخلخل آن خالی شود، دوباره به حالت اولیه بازنمیگردد.
این فشردگی امکان نفوذ را نیز کاهش میدهد، به طوری که اگر برداشت آبهای زیرزمینی نیز به طور کامل متوقف شود، فرونشست بلافاصله متوقف نخواهد شد بلکه شاید بیش از ۵۰ سال به طول بینجامد تا این فرآیند تدریجی به مرحله تعادل برسد.» این کارشناس، آب پاکی را روی دست همگان میریزد و میگوید: «بنابراین راهکاری که بتواند شرایط موجود را درمان کرده و به حالت قبل برگرداند وجود ندارد، بلکه تنها میتوان با مدیریت آبخوانهای دشت، فرآیند فرونشست را به تدریج کاهش داد. این مدیریت در واقع متعادل نمودن بیلان نفوذ آب و برداشت آب زیرزمینی است.»
تهدید برای همه
این کارشناس، فرونشست را یک مخاطره محیطی میداند که تمامی سازههای انسانی استقرار یافته روی دشت را تهدید میکند. او میگوید: «فرونشست اغلب یک پدیده نقطهای نیست و یک فرآیند یکپارچه است، به همین دلیل تخریب آن آرام و بطئی بوده و پیامدهای آن در درازمدت قابل مشاهده خواهد بود؛ هرچند ایجاد شکافهای سطحی و تشکیل فروچالهها میتواند به صورت نقطهای نیز تهدیدکننده باشد و نمونههای آن در دشتهای ایران فراوان است.» او تأکید میکند: «اولین تأثیر فرونشست در شبکههای یکپارچه انتقال انرژی بوده و سپس سراغ سازههای متمرکز مانند تأسیسات و سکونتگاهها میرود و اگر این فرآیند را کاهش نداده و متوقف نسازیم، در آینده نزدیک ناگزیر به تخلیه خیلی از سازهها و سکونتگاهها خواهیم بود.»
خطر خشکسالی مدیریتی مهمتر از خطر کم آبی است
نشریه علمی ساینتیفیکامریکن، در تحلیلی پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی و خشکسالی را در کنار مدیریت نادرست، چالشهای مهمی میداند که ایران با آن روبهرو است. مدیریت نادرست مسالهای است که محمد رضا درویش فعال محیط زیست از آن به عنوان “خشکسالی مدیریتی” یاد میکند.
وی گفت: آن چیزی که در کشور ما بحران ایجاد میکند این است که ما هرگز واقعیتهای اقلیمی و جغرافیایی خودمان را به رسمیت نمیشناسیم و همچنان رو به آسمان برنامه ریزی میکنیم؛ امیدواریم و دعا میکنیم که باد و باران بیاید.
اینها همه نشان دهنده این است که خطری بزرگتر از خطر خشکسالی کشور را تهدید میکند و آن هم خشکسالی مدیرانی است که حاضر به تغییر نیستند و درایت درک شرایط کنونی را ندارند. بسیار محافظه کار و متحجر هستند و با توجه به این ماجرا ما درگیر خطری هستیم که من اسمش را میگذارم “خشکسالی مدیریتی”.
این فعال محیط زیست در ادامه گفت: اگر در ایران خشکسالی داریم پس وضعیت عربستان چگونه است؟ آدمهای ناشکری هستیم که در چنین فلاتی که ۱۸۰ رودخانه دائمی دارد آنقدر بد رفتار کردهایم، آنقدر ولنگارانه و نابخردانه از نعمتهای الهی سوء استفاده کردهایم که حالا به همچین فلاکتی افتادهایم.
کشور ایران به عنوان یکی از مناطق خشک و کمآب، پس از انقلاب و بهخصوص در دهه ۷۰ با طرحی فوری، ساخت صدها سد را برای مهار آبها انجام داد؛ طرحی هیجانی و بیمطالعه که تا مدتی کوتاه توانست بر مشکل کمآبی پیروز شود؛ طرحی برای نگهداری منابع آب ایران در سالهای عطشناک دنیا که امروزه عملا بلای جان ایرانزمین شده است. امروز کاهش موجودی آب برای هر نفر در سال به کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب نشانه بحران جدی آب است. بزودی سرانه آب هر ایرانی به این مقدار میرسد و این یعنی شروع یک فاجعه بزرگ.