سایت عصر ایران نوشت: با این وضع، مردم پای صندوقهای رأی نمیآیند، چراغ قرمز ورزشگاه آزادی به روی زنان…. شاید شگفتزده شوید اگر یادآور شوم اینها عنوانهای نشریهای در ۲۰ سال قبل است و مربوط به این روزها نیست! به عبارت دیگر درست ۲۰ سال پیش هم دغدغهها همین بوده و حالا نیز و این یعنی به تعبیر شاعر: ما همچنان دوره میکنیم شب را و روز را…
به بیان دیگر وقتی در این مملکت دلار ۸۰۰ تومان و قیمت نشریه ۲۰۰ تومان بوده دغدغههای اصلی سیاسی همین بوده که حالا که ۲۰ سال گذشته و دلار به ۵۰ هزار تومان رسیده و نشریه ۲۰ هزار تومان شده!
تیتر «چراغ قرمز ورزشگاه آزادی به روی زنان» هم برگرفته از مصاحبه با سخنگوی فدراسیون فوتبال است که گفته «بحث حضور خانمها برای تماشای مسابقات فوتبال تنها مربوط به فدراسیون نیست. مراجع بالاتر باید در این زمینه تصمیم بگیرند.»
با این حساب ۲۰ سال است که مراجع بالاتر در حال تصمیمگیری در این زمینهاند و هر بار هم میگویند در حال آمادهسازی زیرساختها هستند!
از تکرار نوشتم و به یاد سخن دکتر نامور مطلق -اسطورهشناس و نشانهشناس- در آیینی به یاد میلان کوندرا افتادم که در بحثی درباره مفهوم بازگشت در آثار او یادآور شد پس از آن که «سیزیف» چند بار خدایان را فریب داد در پانتئون گرد میآیند و تصمیم میگیرند او را مجازات کنند.
بر سر نوع مجازات بحثها در میگیرد تا به مجازاتی غیر متعارف میرسند و آن همانا «تکرار» است. یعنی محکوم شود کاری را مدام تکرار کند: این که سنگی را به قله برساند چون میدانستند در میانه راه و قبل از رسیدن به قله سنگ به پایین میغلتد و ناچار از تکرار می شود و روز از نو روزی از نو. محکوم شدن به تکرار، مجازات است. (فیلم زیر)