روزنامه هم میهن چاپ تهران نوشت: متعاقب عملیات حماس علیه اسرائیل در روز ۷ اکتبر همچنان موضوع تحلیل و بررسی رسانهها و اندیشکدههای سراسر جهان است. برخی تحلیلگران که این حمله را غافلگیرکننده و بهتآور میدانند، معتقدند که حماس به تنهایی نمیتوانست چنین حملهای را طرحریزی و اجرا کند؛ چنین تحلیلگرانی معتقدند که حتماً باید طرف سومی در این جنگ به حماس کمک کرده باشد. این دسته از تحلیلگران با برآورد طرفهایی که ممکن است بیشترین منافع را از این جنگ برده باشند، تهران و مسکو را اصلیترین متهمان چنین نظریهای معرفی میکنند.
این تحلیلگران با نگاهی به منافع ممکن برای ایران از سرگرم شدن اسرائیل و حامیان غربیاش به جنگ، معتقدند که تصور دخالت ایران در عملیات حماس دور از ذهن نیست. جیمز فیلیپس، پژوهشگر مؤسسه هریتیج ادعا میکند: ایران با کلید زدن جنگ اسرائیل و حماس، میخواهد تا مذاکرات عادیسازی روابط عربستانسعودی و اسرائیل را مختل کند، حواس اسرائیل و آمریکا را از پیشرفت برنامه سلاح هستهایش پرت کند، حواس جمعیت در حال شورش خود را از فساد، سوءمدیریت و سرکوب رژیم اسلامگرا پرت کند، کشورهای عربی و اسلامی را علیه اسرائیل، آمریکا و کشورهایی که با اسرائیل صلح کردهاند، بشوراند.
هواداران این نظریه استدلال میکنند که حتی اگر ایران نقش مستقیمی در این عملیات خاص هم نداشتهباشد، حمایتهای دنبالهدار و سابقهدار ایران از حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی است که این توانایی را به آنها داد تا در عملیات اخیر چنین ضربه سختی به اسرائیل وارد کنند.
از سوی دیگر هرچند هیچ شاهد معتبری در مورد نقش روسیه در این نبرد وجود ندارد، اما بسیاری از تحلیلگران با توجه به میزان منافعی که بروز این جنگ برای مسکو ایجاد کردهاست، نتیجهگیری میکنند که روسیه میتواند یکی از بازیگران پنهان این منازعه باشد. تردیدی نیست که روسیه از این جنگ منفعت برده است. همه رویدادهایی که پس از آغاز جنگ غزه اتفاق افتاد، از جمله اینکه تمرکز دولتهای غربی از اوکراین منحرف شدهاست و آمریکاییها بیشتر متوجه خاورمیانه و حمایت از اسرائیل شدهاند.
هانا نوت، تحلیلگر مسائل روسیه می گوید: مسکو به رغم تواناییهای محدودش در این منازعه، یکی از اصلیترین منفعتبرندگان از جنگ است. مسکو با تلاش ناچیزی توانست بهره فراوانی از هرجومرج منطقهای که اسرائیلیها و فلسطینیها را در معرض نابودی و ویرانی قرار دادهاست، ببرد. روسیه در سه حوزه از طولانی شدن این جنگ بهرهمند میشود. در کارزارش علیه اوکراین، در برنامههایش برای حضور در خاورمیانه و در جنگ جهانی روایتها علیه کشورهای غربی. پوتین، بدون اینکه کار زیادی انجام دهد، به آنچه میخواست رسید.
با این حال تاکنون هیچ شاهد و مدرک مستندی مبنی بر دخالت روسیه در عملیات حماس منتشر نشده است. چنین نتیجهگیریای ممکن است براساس تحلیل، احتمال چنین نتیجهگیریای را ممکن کند. با این حال ارزیابی ها این است که شواهد کافی وجود ندارد که چنین دخالتی انجام دادهباشد و حتی چنین اقدامی در توان روسیه باشد. حماس به این شکل از روسیه دستور نمیگیرد.
مارک هلر و سامیت گانگولی، در مقالهای مشترک برای نشریه محافظهکار نشنالاینترست با عنوان “برای نابودی حماس، نظام ایران باید سقوط کند” نوشتند: اینکه ایران نقش مستقیمی در حمله مهلک حماس به اسرائیل داشته باشد، چندان اهمیتی ندارد… امکان بازگشت به وضعیت قبلی دیگر وجود ندارد. برای هر نوع موفقیت در نابودی پایدار تواناییهای حماس، باید رژیم ایران هم همزمان از بین برود.