روزنامه جمهوری اسلامی به انتقاد از دوستی رژیم خامنهای با روسیه پرداخت و عنوان کرد که روسیه کمتر از آمریکا به ایران جفا نکرده است.
این روزنامه نوشت: به گذشته تاریخی و تجاوز و تصرف خاکمان کار نداریم. از قرارداد تحمیلی ترکمانچای و گلستان هم چشم میپوشیم. حتی اشغال خاک میهنمان در جنگ دوم جهانی را هم فراموش میکنیم. تصرفِ تبریز و سپس حمایت تمام قد روسها از عراق در جنگ تحمیلی را هم به رو نمیآوریم.
همه اینها به کنار. جفایی که در جامه دوستی در حق ما روا داشتند را چطور تحلیل کنیم؟ در ماجرای برجام و کارشکنیهای گوناگون نوادههای تزار در موضوع هستهای را کجای دلمان بگذاریم؟ هی ما کوتاه میآییم و باز اینان در کاسه ما میگذارند. ما ندید میگیریم و اینان سرمه چشم میکنند.
آن از امضا گذاشتن پای بیانیه عربها علیه تمامیت ارضی ایران و این هم از هم پیاله شدن با علیاف و ماجرای کریدور زنگزور. آیا این رسمِ التزام به توافقات راهبردی است؟! آنان آدمهای به جایی نیستند که بتوان توقع به جا داشت. آنان – مثل همیشه – ما را به چشم سپر نگاه میکنند. به سفره ما با دهان باز نگاه میکنند و همزمان، منافع خود را در سبدهای مختلف میجویند.
اما بیتوقعی از خود ماست که هر توقع روسها را دولا پهنا برآورده کردهایم. غرب دارد ما را به اتهام حمایت از روسیه در جنگ اکراین، یقه میگیرد و گلو میفشارد آن وقت روسیه هم با ماجراهایی، چون جزایر سهگانه ایران و کریدور زنگزور ما را تحت فشار قرار میدهد. دوستان «روسفیل» چه دارند که بگویند؟!
احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب هم با انتشار یادداشتی با عنوان «جهت هدایت» نوشت: گفته میشود برخی مسئولان روزنامۀ کیهان در بازجویی و «هدایت» اعضای بازداشت شدۀ حزب تود در دهۀ ۶۰ نقش داشتهاند. اگر چنین خبری صحت داشته باشد، به نظرم «جهتِ هدایت» معکوس رخ داده است. بدین معنا که به جای آنکه مسئولان کیهان، سران حزب توده را «هدایت» کنند، سران حزب، مسئولان این روزنامه را «هدایت» کردهاند! وگرنه چه دلیلی دارد که سیاست خارجی مورد علاقۀ کیهان و سایت «پیکنت» و «راه توده» عیناً شبیه هم باشد بخصوص در بخش حمایت قرص و محکم و یکطرفه از روسیۀ پوتین؟
روزنامه دنیای اقتصاد هم نوشت: وزیر خارجه محترم دولت چهاردهم (عراقچی) در روزهای نخستین کاری خود بارها بر اولویت شرق در سیاست خارجی کشور تاکید داشتند! پرسش اول از ایشان این است که آیا این سیاست به غیر از ادامه راه گذشته است؟ آیا از سیاست خارجی سالهای گذشته عایدی برای کشور و شهروندانش حادث شده است که باید در بر همان پاشنه بچرخد؟ آیا قرار نبوده دولت پزشکیان اولویتها را تغییر دهد تا راه تازهای باز شود؟ پرسش دوم اما، پرسشی عمیقتر است، دیپلماتها و استراتژیستهای ما نهایت شرق را چه میبینند که حاضرند اولویت و سرنوشت کشور را به آن گره زنند؟ در این منظومه، واقعا مشخص نیست اولویت شرق ادعایی وزیر محترم چگونه قابل توجیه است؟