مراسم اهدای جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳ امروز یکشنبه ۱۹ آذر در اسلو پایتخت نروژ بدون حضور برنده این جایزه برگزار شد. در این مراسم، فرزندان نرگس محمدی، فعال مدنی ایرانی زندانی، جایزه صلح نوبل را به نمایندگی از او دریافت کردند. (فیلم زیر)
در حالی که پیشتر نام نرگس محمدی، فعال حقوق بشر ایرانی به عنوان برنده این جایزه اعلام شده، او به دلیل محبوس بودن در زندان اوین، قادر به شرکت در مراسم نیست. علی و کیانا رحمانی، فرزندان دوقلوی ۱۷ ساله نرگس محمدی پس از دریافت جایزه خطابهای را به نیابت از مادرشان در این محل ایراد کردند.
مردم ایران استبداد را ویران خواهند کرد؛ تردید نکنید!
در خطابۀ نرگس محمدی که روز یکشنبه ۱٩ آذر، در حضور خاندان پادشاهی نروژ خوانده شد، برندۀ جایزۀ نوبل صلح با خوشبینی به آیندۀ جنبش آزادیخواهی در ایران مینویسد: «من یکی از میلیونها زن سربلند و مقاوم ایرانیام که برای رفع ستم، سرکوب، تبعیض و استبداد به پا خاستهاند.»
او که پیام خود را از «پشت دیوارهای بلند و سرد زندان» به اسلو فرستاده از «زنان بینام و نشان» یاد کرد که «جسورانه مقاومت، و در واقع مقاومت را زندگی کردهاند.»
به گزارش رادیو فرانسه، بخشهایی از متن خطابۀ نوبل نرگس محمدی را در ادامه میخوانید:
«من یک زن خاورمیانهایام. خاورمیانهای که گر چه از سابقه تمدنی بسیار غنی برخوردار بوده ، اما اکنون در میان جنگ، آتش، تروریسم و بنیادگرایی گرفتار شده است. من یک زن ایرانیام. ایران تمدن ساز و پرافتخار که امروز تحت ظلم بیامان حکومت دینی، استبدادی و زنستیز قرار دارد.
«این واقعیت زندگی ماست. ما مبارزه را زندگی میکنیم و آگاهانه و داوطلبانه گام به راهی می گذاریم که شاید جان سالم به در نبریم.
«جملهی آغازین جایزه صلح نوبل من، نام جنبش مردم ایران بود و نقطهی اتکاء و مرکز ثقل تحلیل و راهبرد من نیز مردم و جامعه است.
«مردم ایران برای تحقق دموکراسی، آزادی و برابری تلاش کردهاند. آنان برای تحقق این مطالبات همواره بر اعتراضات خشونت پرهیز و مقاومت مدنی تاکید کرده و از هر فرصتی برای ساختن جامعهای سرشار از صلح، رفاه و توسعه بهره گرفته اند. اما جهان شاهد است که حکومت سرسختانه و بیرحمانه با سرکوب، کشتار، اعدام و زندان در مقابل خواستهها و مطالبات مدنی مردم ایستاده است. دموکراسی مطالبهی بنیادین جامعه ایران بوده و اکثریت قریب به اتفاق جامعه مدنی، خواهان تغییرات بنیادین و گذار به دموکراسی بهعنوان مولفه نظام سیاسی آینده ایران هستند.
«جمهوری اسلامی راه هرگونه تحرک سیاسی را در جامعه مسدود کرده و ساختارهای فرصتهای سیاسی را محدود و حوزههای کنشهای جمعی و فردی را سرکوب میکند. جمهوری اسلامی اساساً با پاسخگویی به مردم بیگانه است.
«انتخابات و صندوقهای رأی به دلیل رویکرد متحجرانه، ساختار متصلب، قوانین غیردموکراتیک و رویههای غیرشفاف و متقلبانه، برای اکثریت مردم ایران موضوعیتی ندارد… جمهوری اسلامی تبعیض بر اساس دین، جنسیت و قومیت را به منظور فرودستی “دگرها” در دستور کار خود قرار میدهد.
«باید به صراحت اعلام کنم که قوهی قضائیه جمهوری اسلامی، مظهر بیعدالتی و ظلم و عامل نقض حقوق بشر است. استقلال قوهی قضائیه امری محال است، چرا که ریاست این قوه، منصوب مستقیم ولی فقیه و دادگاههای انقلاب، تحت سلطهی نهادهای امنیتی و نظامیاند.
«در عرصهی فرهنگی، حکومت تلاش کرده تا با هزینههای گزاف، ماشین ایدئولوژی و سازمانهای تبلیغاتی را سر پا نگه دارد و با سانسور، حذف کامل رسانههای مستقل، کنترل و سرکوب، فرهنگ واقعی جامعه را به مهمیز کشد. با اینهمه ماشین ایدئولوژی حکومت کارکرد خود را از دست داده و افکار عمومی مشروعیت حکومت را به چالش کشیده است.
«فساد افسارگسیخته، ناکارآمدی و سوءمدیریت، اختلاس و غارت اموال و ذخایر عمومی، جامعه را دچار فقر و نابرابری کرده اما پاسخ رژیم در برابر معترضان همواره پرونده سازی، دستگیری، زندان و گلوله بوده است.
«در چنین شرایطی است که جنبش فراگیر “زن، زندگی، آزادی” در امتداد مبارزات تاریخی، با عاملیت زنان ایران، پس از کشته شدن مهسا ـ ژینا امینی شکل گرفت و با حمایت گسترده مردان و جوانان جامعه همراه شد.
«جنبش “زن، زندگی، آزادی” با ایدهی سترگ و فراگیر گذار از استبداد دینی، فرایند تحقق دموکراسی، آزادی و برابری را در ایران شتاب داد و مطالبات تاریخی مردم ایران را وضوح و معنا بخشید. این جنبش ماهیتاً “تغییرمحور” و “زندگی بنیاد” است.
«واقعیت این است که رژیم جمهوری اسلامی در نازلترین سطح مشروعیت و پایگاه اجتماعی مردمی و در موقعیت تعادل ناپایدار قرار دارد و ظهور هر عنصری به عنوان کاتالیزور، شکل نهایی سیاستهای گذار از استبداد دینی را رقم خواهد زد.
«اکنون زمان تقویت و حمایت گسترده جامعه مدنی بینالمللی از جامعه مدنی ایران فرا رسیده و من تمام تلاش خود را در این خصوص به کار خواهم گرفت.
«بیگمان مردم ایران به مبارزه ادامه خواهند داد، اما در دنیای کنونی، نقش دولتها، سازمانهای مدنی مستقل، نهادهای بینالمللی و رسانهها انکار ناپذیر است.
«من عمیقاً از حمایت نهادهای حقوق بشری، همینطور سازمانهای مدنی زنان، هنرمندان، انجمن جهانی قلم، نویسندگان، روشنفکران و رسانههای بینالمللی برای حمایتهای تأثیرگذارشان از جنبش “زن، زندگی، آزادی” سپاسگزارم… اما واقعیت این است که دولتها و سازمان ملل آنچنان که ضروری و سزاوار مینمود، اهتمام جدی برای حمایت معطوف به پیروزی مردم ایران نداشتهاند.
«حقوق بشر در کشور ایران تحت فشار نیروهای قدرتمند سرکوبگر قرار دارد و دولتهای غربی نمیبایست با اتخاذ راهبردهای سرگردان معطوف به استمرار حکومت جمهوری اسلامی، دموکراسی و حقوق بشر را به تأخیر اندازند.
«من در کنار استاد و همکار عزیزم خانم شیرین عبادی دومین دریافتکنندهی مدال نوبل صلح از کشور سربلند ایرانم. ایران تمدنی کهن و پر افتخار دارد و همواره در تقلای بالندگی و بهروزی بوده است. ما وارثان این تمدن و تقلاییم.
«ما در تقلای دموکراسی و حقوق بشریم و این از مردمانی سختکوش و مقاوم که پیشتاز مشروط کردن قدرت دولت، آزادیخواهی و عدالت طلبی در منطقه بودهاند، امری غریب نیست.
«عنصر پایدار و روزافزون مقاومت و مبارزه در ترکیب و بافت تاریخ، فرهنگ و باورهای مردم ایران، قدرتمند و تأثیرگذار بودهاست.
«جنبش “زن، زندگی، آزادی” ، وارث و وامدار همه این سالهای مقاومت با استراتژیهای گوناگون است.
«مردم ایران با استمرار، انسداد و استبداد را ویران خواهند کرد. تردید نکنید، این امر قطعی است.»