نظام ولایت مطلقهٔ فقیه از بدو سلطهاش بر جامعهٔ ایران، آسیبها و معضلاتی در نظام آموزشی بهوجود آورد که نهتنها همچنان باقی است، بلکه شدت، عمق و گسترهٔ آنها مهیب و غولآسا شده است. تحمیل عقاید و رویکردهای قرون وسطایی خامنه ای، نظام آموزشی ایران را تبدیل به حجره ویرانهای کرده است که خروجی آن مهر و نشان حاکمان واپسگرا را با خود دارد.
کتابهای درسی، برنامهها و فعالیتهای آموزشی در خدمت اهداف پوچ و مندرآوردی آخوندی به اسن خامنه ای است. نتیجهٔ آن هم شکستهای متوالی در امر آموزش و پرورش متعارف امروز جامعهٔ بشری است و نسل فردای ایران را بیآینده و پریشان ساخته است. این هم شاهدی از این بحران: «وزیر آموزش و پرورش میگوید “۲۰ هزار اذانگو تربیت کردهایم”»
تأسفبار آن که رضا امیدی، جامعهشناس، میگوید «نقشهٔ وضعیت معدل استانها تا حد زیادی منطبق با نقشهٔ فقر کشور است». همچنین، محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش، با تأکید بر اینکه «مسائل اقتصادی آسیب جدی به آموزش زده»، میگوید «وقتی شکم بچهٔ آدم گرسنه است، دیگر آدم به فکر آموزش و تحصیل نیست». در این حال، رضا مراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش آخوند رئیسی، گفته بود: «نماز مهمترین رکن در آموزش و پرورش است»
وی گزارش داده بود که «در ترویج فریضهٔ نماز هیچگاه کوتاهی نخواهیم کرد» و «۲۰ هزار اذانگو در سطح کشور تربیت کردهایم» که «به هنگام اقامهٔ نماز، بهصورت زنده اذان دارند». مقدمات جذب ۱۹ هزار مربی پرورشی انجام شده و «بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار متر مربع سجاده» برای مدارس تأمین شده است.
افت چشمگیر اقبال به دانشگاه (تقلیل از دو درصد جمعیت کشور به چهار دهم درصد) تهدید جدی برای توسعه پایدار و همهجانبه کشور است، اما بحران آموزش در ایران فقط منحصر به کاهش نسبی جمعیت دانشآموزی و دانشجویی نیست، بلکه افت کیفیت آموزشی و رواج مناسبات تجاری و تشدید بیعدالتی آموزشی نیز اثرگذار است.
اینها فقط بخش کوچکی از خسارات فاجعهبار حکومت دینی در ایران است و تنها راه گسترش دانش و فرهنگ و هنر ایران زمین، خلع ید از این حکومت ضد ایرانی است.