نمایش انتخابات خامنه ای در دور دوم چیزی جز یک رسوایی عالمگیر نبود. حکومتی که پایه و اساس آن بر نفی رأی آزادانه مردم متکی است، برای رأی جمع کردن به التماس ذلیلانه افتاد. خامنهای از همان اول صبح در منتهای درماندگی و ضعف گفت که شنیده است که اینبار میزان «شوق و علاقهٔ مردم» بیشتر از قبل خواهد بود و آرزو کرد که «اینطور باشد» و روی «اینطور بودن کذایی» که یک احتمال بیشتر نبود، «خرسندی» خود را سوار کرد. وقتی شایعه و شنیدن افواهی مبنای قضاوت دیکتاتور قرار بگیرد، خروجی آن «احتمال در احتمال»، «آرزو در آرزو» و «التماس در التماس» خواهد بود.
بهرغم کسادی چشمگیر و غیرقابل کتمان شعبههای انتخاباتی، این بار دو باند نظام در هماهنگی با هم ناگهان اعلام کردند میزان مشارکت در این دور بیشتر از دور قبلی بوده است. این یک زمینهچینی آشکار برای رقمسازی و تقلب در آمار نهایی است.
در یککلام، دو باند حکومتی طی چند هفته با بهکارگیری تمام ظرفیت های تبلیغاتی خود به مسمومسازی روان جامعه پرداختند. یکی با امکانات دولتی و ترفندهای لو رفته و دیگری با انتشار عکس و فیلم خاتمی «ممنوعالتصویر!»، آوردن زیبا کلام از سلول به محل رأیگیری، انعکاس دادن به صحنهٔ رأیدهی الهه هیکس و حتی سوء استفاده از شعارها، گفتاوردها و نمادهای قیام ۱۴۰۱ تا از این طریق بهقول خودشان اکثریت قهرکرده از صندوق رأی را به آشتی با نظام بکشانند ولی دستآخر فرسوده و مستأصل نوشتند:
مدیریت هوشمندانه فضای روانی جامعه و به میدان آوردن بخش وسیعتری از جامعه ناراضی، تلاشهای گستردهتری طلب میکند. (سایت چند ثانیه)
به نظر میرسد که تبلیغات یک هفته گذشته اصلاحطلبان نتوانسته است یخ بسیاری از تحریمکنندگان انتخابات را بشکند و بعید است در عدد و رقمهایی که فردا توسط وزارت کشور اعلام میشود، شاهد افزایش محسوس آمار مشارکت رأیدهندگان باشیم. (سایت دیدبان ایران)
ترفندهای اصلاحاتیها برای دوقطبیسازی تصنعی در داخل نظام، آنقدر بیقافیه و آبروریزانه بود که مجبور شدند بنویسند: تحریم کنندگان انتخابات از اصلاحطلبان میپرسند که تا چه زمانی میخواهند مردم را با تحلیلهایی نظیر رأی سلبی و ترساندن از نامزدهای دیگر انتخابات، پای صندوق ها بکشانند؟ (همان منبع)
برنده و بازندهٔ اصلی
آنچه در ۱۵تیر ۱۴۰۳ رخ داد دو برنده و بازندهٔ اصلی بیش نداشت. برنده اصلی، مردم شجاع ایران هستند که خط براندازی نظام را با تحریم قاطع و سراسری نمایش انتخابات بار دیگر برجسته کردند. برای همه اثبات شد که اکثریت مردم ایران فاشیسم اسلامی و باندهای تشکیلدهندهٔ آن را نمیخواهند و تغییر را نه در بازی های سخیف این حاکمیت بلکه در براندازی تام و تمام آن جستوجو میکنند.
بازندهٔ اصلی هم خامنهای و هر دو باند نظام بودند که میخواستند در تبانی با هم قطببندی اصلی جامعه ایران را به قطببندی کاذب بین اصلاحاتیها و اصولگراها تنزل دهند.
شاهزاده رضا پهلوی با استقبال از اینکه مردم در این دور انتخابات در مقیاسی گستردهتر از قبل به جمهوری اسلامی و همه جناحهایش «نه» گفتند، خاطرنشان کرد: «ارزش و بزرگی کار شما در آن است که از یکسو، کمپین فریب و ترس رژیم برای رونق بخشیدن به صندوقهای قلابی رایش را به شکست کشاندید، و از سوی دیگر، کارزار عددسازی و جعل آمار آن را نیز بیاثر کردید.»
او گفت: «فارغ از اینکه خامنهای چه نتیجهای را با اعمال چه ضریبی اعلام کند و نام کدامیک از دو غلام حلقهبهگوش خود را از زیر عبایش بیرون بیاورد، پیروز این صحنه شمایید که به او و کلیت رژیمش با قاطعیت نه گفتید.»
حسین رونقی، فعال سیاسی داخل کشور نیز با بیان اینکه «نه» دوم بسیار بلندتر بود، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: آگاهی اجتماعی مردم ایران تاریخساز شده و برای شما اقلیت متکبر منفعتطلب، راهی نیست جز تن دادن به خواست اکثریتی که «نه» گفتند. مردم شجاع و زخمخورده ایران، امیدی از زیر خاکستر تمام ناامیدیها به صورت خودجوش ساختند که با هیچ مهندسی رای و هیچ نوع دستکاری، کتمان شدنی نیست.»
این زندانی سابق سیاسی در گفتگو با شبکه “زد دی اف” آلمان گفت: تضادها و مخالفتها بین میانهروها و تندروها نمایشی است و هدف هر دو جناح، بقای نظام است. اصلاحطلبان همانقدر نسبت به رهبر جمهوری اسلامی و سپاه وفادار هستند و حقیقت را پنهان میکنند که اصولگرایان.