…فعالان و گروههای سیاسی مخالف عمدتا خارج از کشور و مدعی آزادیخواهی، با مشغول بودن به دعواهای بیاساس، تنها فضا را برای قتلهای خاموش داخلی آمادهتر میکنند…
حسین رونقی، فعال سیاسی داخل کشور در واکنش به اعدام جنایتکارانه محمد قبادلو در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
ننگ تاریخ بشریت هستید، و قاتلان کودکان و عزیزترین فرزندان این سرزمین زخمخورده؛
اعدام «محمد قبادلو» حتی بر اساس قوانین قرون وسطایی خودتان، مصداق جنایت علنی است. برای «انتقامجویی از مردم ایران» و پوشاندن ذلت خود مقابل جهانیان، حکمی را اجرا کردید که در دیوان عالی خودتان هم نقض شدهبود. تشنه خون هستید و دنبال گردن برای طناب دارتان میگردید، اما نمیتوانید مردم را با این احکام بدوی بترسانید یا از سقوطتان جلوگیری کنید!
چیزی که برای ما باقی مانده خشم است نه ترس. نمیتوانید همه ملت ایران را زندانی یا اعدام کنید.
نیروهای سیاسی شناخته شده و مدعی مخالف و ایرانیانی که در جهان آزاد و بیرون از دخمه مرگ ما زندگی میکنند برای اعتراض به این قتل های فجیع و گستردهی شهروندانی مانند محمد قبادلو، اقدام موثری نکردند. در حالی که علیرغم اینکه حضور در خیابانهای ایران همواره با گلوله پاسخ داده شده است، همچنان که در سالهای اخیر آشکارا دیدیم، نیروهای گمنام فعال و پیگیر در داخل کشور کم نیستند، که البته دستشان بسته و توانشان محدود است.
اما خیابانهای آزاد جهان آنقدر جا دارد که حداقل برای دفاع از جان محمد و امثال محمد که برای خیر جمعی اعتراض کردند و زیر حکم اعدام هستند و برای آنها پر از فریاد شود. فعالان و گروههای سیاسی مخالف عمدتا خارج از کشور و مدعی آزادیخواهی، با مشغول بودن به دعواهای بیاساس، تنها فضا را برای قتلهای خاموش داخلی آمادهتر میکنند.
خشم ملت ایران، خون تمام به ستم کشتهشدگان و تمام محذوفان، عاقبت کلیت این حاکمیت را فرو خواهد ریخت و آنزمان، تمام دست اندرکاران تا عادیسازان وضع موجود، تاوان سنگینی بابت جنایتهایی که رخ داده و میدهد، خواهند داد.
برای این جنایت و مرگ انسانیت، ایران، امروز از جانب مردمش، در عزای عمومی است. درحالیکه حکومتیها مشغول جشن و پایکوبی عید مذهبی و مناسبات بهمن ماه خود هستند.
بین زندگی ما و شما، دریای خون است اما اینطور باقی نخواهد ماند، چنانچه هیچ ستمی هرگز تا همیشه باقی نمانده است.
«جلاد شلخته و نادان وقت سربریدن حواسش پرت شد و یک قطره از خون سیاوش ریخت روی زمین.
خون در زمین فرو نرفت.
روی زمین پخش شد.
از زیر هر سنگ جوشید و جوشید و به راه افتاد.
هر کس آن را میدید، میفهمید جایی بیگناهی را کشتهاند.»