در کل این آتش همچنان شعلهور است، هرچند ممکن است برای مدتی زیر خاکستر برود، اما وزش یک باد یا یک متغیر پیرامونی کافی است تا این شعلهها را قویتر از قبل شناور کند.
روزنامه اعتماد در باره فروکش کردن اعتراضات در کشور با صادق زیباکلام گفت وگو کرده است.
سوال اساسی این است که افرادی که در نظام صاحب نفوذ هستند و عمیقتر موضوعات را دنبال میکنند و در واقع نگران تداوم سیاستهای اشتباه حاکمیت و نگران آینده هستند، چقدر قدرت دارند که تغییرات اصلاحی را از نظام مطالبه کنند تا نارضایتیها کاهش پیدا کند؟
زیباکلام: بسیاری از مدیران کشور، اساسا اعتقاد به وجود بحران در کشور ندارند. دوستان معتقدند چالشی بود که تمام شد و رفت. این چالش هم نه از درون کشور بلکه توسط ایران اینترنشنال و بی.بی.سی و فضای مجازی و آمریکا و… راه افتاد؛ مثل همه توطئههایی که طی بیش از ۴۳ سال گذشته تدارک دیده شده بود، اینبار هم به جایی نرسید.
اما تفاوت رخدادهای اخیر با نمونههای اعتراضی قبلی چیست که تحلیلگران تا این اندازه نگرانند؟
هر اندازه که به عقب باز میگردیم، بیشتر متوجه خطرات میشویم. وقتی اعتراضات سال ۸۸ راه افتاد، هیچکس نگران آینده نظام نبود. در واقع آن زمان، شعارهای ساختارشکنانه مانند امروز، اصل نظام را هدف قرار نداده بودند. چرا؟ چون سال۸۸ این امیدواری وجود داشت که بتوان اصلاح کرد به همین دلیل است که بحث براندازی در آن برهه مطرح نشد. براندازی و براندازان، عکسالعمل سرخوردگی و ناامیدی مردم در خصوص اصلاحات و تغییر هستند. اصرار بر سیاستهای اشتباه دهههای اخیر است که براندازی را شکل داده است.
امروز که مجلس یازدهم در یک انتخابات غیررقابتی روی کار آمده حتی اصولگرایان سنتی و ریشهدار هم دیگر به انتخابات و صندوقهای رای امیدی ندارند. در بخشهای مهمی از مردم این حس به وجود آمده که آبی از صندوقهای رای گرم نمیشود.از یک طرف نوری در انتهای تونل نیست از سوی دیگر مسیر صندوقهای رای هم بسته شد، طبیعی است که براندازی رونق پیدا میکند و طرفدارهای خاص خود را مییابد.
به نظر شما انگیزهها و دلایلی که باعث بروز اعتراضات شده است چه بوده؟ و آیا از میان رفته است؟
زیباکلام: من معتقدم اسباب و دلایلی که اعتراضات اخیر را شکل دادند تمام نشدهاند. به عکس معتقدم که تداوم سیاستهای اشتباه همیشگی، ابعاد و زوایای تظاهرات بعدی را بسیار گستردهتر خواهد کرد.
اگر سیستم به این ضرورتها توجه نکند در ادامه باید منتظر چه شرایطی باشیم؟
مسلم است که از سال ۸۸ به بعد، حرکات اعتراضی در ایران مدام رادیکالتر شدهاند.در سال۸۸، دیدگاههای براندازانه مطرح نبودند، اما سیر تحولات این روزها کار را به جایی رسانده که دکان براندازی رونق زیادی گرفته است. درسال ۸۸ هم درست مثل امروز گفتند توطئه خارجیها شکست خورد. در آن زمان میگفتند دست جرج سوروس با اصلاحطلبان و خاتمی در یک کاسه است! امروز هم مدام میگویند، توطئه خارجیهاست. اما چطور ممکن است دانشجویانی که مطالبات خود را با صدای بلند اعلام کردهاند، ناگهان اعلام کنند ما بیخیال مطالباتمان میشویم و به خانهشان بروند و خلاص. بگویند، دیگر از امید به آینده دست شستیم و سرمان را در گریبان خواهیم کرد. بعید است این فضا ایجاد شود.
فکر نمیکنید برخوردهای تند باعث افزایش محافظهکاریهای جوانان شود؟
ممکن است تعداد محدودی از جوانانی که وارد میدان اعتراض شده بودند، بعد از شنیدن احکام تند کمی محافظهکارانهتر عمل کنند. شاید ۱۰الی ۲۰درصد آنها، اما کسی نمیتواند تضمین کند که خواستههایشان را فراموش کنند. درصد بالایی بهرغم همه برخوردهای سلبی همچنان مطالبات خود را دنبال خواهند کرد. در کل این آتش همچنان شعلهور است، هرچند ممکن است برای مدتی زیر خاکستر برود، اما وزش یک باد یا یک متغیر پیرامونی کافی است تا این شعلهها را قویتر از قبل شناور کند.