آن کس که بخاطر کُرد و بلوچ بودنش در مظان اتهام بیشتریست را راحتتر میکشند
نرگس محمدی، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی و محبوبه رضایی ، چهار زندانی سیاسی زن محبوس در زندان اوین، در پی اعلام خبر آخرین ملاقات پژمان فاتحی، وفا آذربار، محسن مظلوم و محمد فرامرزی با خانوادههایشان و انتقال آنها برای اجرای حکم اعدام، در پیامهای جداگانهای این احکام را محکوم کردند.
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل در متنی که در حساب اینستاگرامش منتشر شده نوشته است: «مادران عزیز سرزمین ایران، مهمانان تهران از کردستان، با تمام قلبم با شما هستم. گر چه این سوی دیوارم، اما تپش قلبتان را میشنوم. گرمای تنتان را در این سوز بیرحم حس میکنم. چشمانم به این تپههاست، اما صدای جریان خون جوانانمان را که از دیروز تا فردا زیر آن جاری است، میشنوم. بیقرارم.»
او در بخش دیگری از این متن، خطاب به مادران این چهار زندانی کرد افزوده است: «میدانم چشمانتان خیره به راه همدلی و حمایت است. هیچوقت همچون این لحظهها آرزو نمیکردم که آن سوی دیوار بودم، اکنون میگویم ای کاش بیرون زندان و در کنار شما ایستاده بودم…. در حیاط زندان ایستادهام فریادزنان… اعدام نکنید…. خون نریزید…. به دار نیاویزید…. مادران را تنها نگذارید و هر جا که ایستادهاید در مقابل اعدام سکوت نکنید.»
سپیده قلیان هم نوشته خود را با شعری از شیرکو بیکس آغاز کرده است: «امروز هم کشتند، هویتشان در همین است که بکشند، آن کس که بخاطر کُرد و بلوچ بودنش در مظان اتهام بیشتریست را راحتتر میکشند.»
او افزوده است:«در این شب وحشت همراه با شما فریاد میزنیم نه به اعدام که تاریخ پس از پیروزی حق بر جنایت و کشتار در ایران شاهد باشد چه بر ما میرود و چه مقاومتی در جریان بوده است.»
گلرخ ایرایی، دیگر زندانی سیاسی هم نوشته است: «چهار زندانی کُرد محکوم به مرگ در سلولهای انفرادی اعدام را به انتظار نشستهاند و خانوادههایشان پشت در زندان تنها ماندهاند. هولناکیِ این روزهای ما از سرکوبِ بیامان و خلسگی و سکوتیست که بدان مبتلا شدهایم.»
او با اشاره به «تنهایی» خانواده محمدقبادلو و وکلیش پشت در زندان قزلحصار، در صبحی که او را اعدام کردند نوشته است: «توقع گزافی نیست حضوری چند هزار نفره پشت در زندانی که آن سوی دیوارش یکی از “ما” را تا سحرگاه به مسلخ میبرند.»
محبوبه رضایی، زندانی سیاسی محبوس در اوین هم نوشته است: «نمیتوانم آرام بگیرم. میخواستم بیرون باشم تا بیرون بیایم و کنار خانوادهها باشم. تا صدای پژمان و محسن و وفا و محمد باشم. مگر میتوانیم سکوت کنیم در برابر این ظلم. این قتل. این آدمکشی عریان. نمیتوانم سکوت کنم….»
جریانی که به دنبال تبدیل ایران به کره شمالی است
روزنامه هم میهن نوشت: در واکنش به اعتراضات و ناآرامیهای جاری در کشور دو صدای کاملا متفاوت از اجزاء مختلف دستگاه قدرت به گوش میرسد. طیف مایل به عملگرایی پی برده است که از طریق افزایش فشارها و نادیده گرفتن علایق عموم و تداوم خصومت با جهان خارج نمیتوان ثبات سیاسی و اجتماعی لازم را برای استمرار ادارۀ کشور پدید آورد و از همین رو لاجرم باید تعدیلهایی را در پارهای سیاستها و رفتارها تحقق بخشید.
طیف مایل به بنیادگرایی اما تشدید قیدوبندها و استفاده از اهرم زور و سرکوب را تنها راه بقای خود تصور میکند و بدون هیچ مجاملهای خواهان الگوبرداری از نظامِ توتالیتر کرۀ شمالی در ایران است. الگوبرداری از کرۀ شمالی نه رؤیا بلکه کابوسی است که به دلایل بیشمار در کشور ما تعبیر نخواهد شد. این تصورات فقط زادۀ ذهنهای کاملاً منقطع از واقعیات بدیهی جامعۀ ایران است که کوچکترین درکی از ضرورتهای ثبات سیاسی در جوامع امروزی ندارند و تنها هنرشان دامن زدن به تشنج و ناآرامی در سطح جامعه است.