نسل دیروز نه خودش را می شناخت و نه ایران را، و نه فرهنگ ایران را!!، در پی این ندانستن ها بود که بیاری دشمن برخاست، و نه تنها خانه ی خوب خود را، بلکه سامانه ی سیاسی دوهزار و پانسد ساله ی خود را نیز به دست خود به آتش کشید!!… و امروز پشیمان از کرده ی خود، (ولی با همان ندانستن ها) می خواهد (سلطنت) رابه ایران بازگرداند!!.. این نسل بیگانه با خویشتن، هنوز ندانسته است آنچه که مایه ی تباهی کشور را فراهم آورد همین از خویشتن بیگانگی و نشناختن ایران و فرهنگ ایران بود… از این رو در پی سلطنت گریبان چاک می کند…
ولی زادمان جوان امروز، بیزار از هر گونه (سطله گری)، چه از جنس جمهوری باشد (مانند آنچه که امروز در کشورش می گذرد)، و چه از جنس سلاطین گاه بیگانه و گاه خود کامه (که در آینه ی تاریخ هزار و چهارسد سال پس از اسلام فرا روی خود دارد)… با شناختی که از خود و از فرهنگ نیاکان فرمند خود پیدا کرده در پی شهریاری است… نه سلطنت!!….
آنچه که زادمان جوان امروز ایران می خواهد کشور را به آن آراسته کند، (آیین شهریاری) برابر فرهنگ ایران است، نه (سلطنت) برابر آیین تازیان و یا سلاطین ترک و تاتار…
زادمان جوان امروز شهریار می خواهد، نه سلطان!!.. زادمان جوان امروز در یافته است که آنچه میهن بلا دیده اش را به شاهراه رستگاری خواهد رساند سلطنت نیست!!…آیین شهریاری است!!
این نکته ای است که شوربختانه هنوز سلطنت طلبان پوسیده مغز درنیافته اند، و بی کمترین شناختی از فرهنگ این سرزمین تاریخی هنوز بر کوس سلطنت می کوبند و راه را بر زادمان جوان هشیارتر از خود می بندند…
اگر سلطنت طلبان بیگانه با فرهنگ ایران سدای این سرباز را در گلو خفه نکنند، نشان خواهم داد که یا باید با زادمان جوان هم سدا شوند و یا از سر راه آنها کنار بروند..
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
خواهش می کنم گفتار پیوست را بشنوید و در پخش و گسترش آن بکوشید…
پاینده ایران – جاودان باد آیین شهریاری در سر زمین شهریاران هومر آبرامیان