به این سند بنگرید* تا به همه ی حرف و حدیث ها در این زمینه پایان دهیم:
“برگه ی ارزشمندی که از سده ی چهارم پیش از زایش مسیح (۲۴۰۰ سال پیش) و در موزه ی آرمیتاژ لنین گراد (سن پطرزبورگ) نگهداری می شود.
این برگه خشایارشا یا اردشیر دوم را در حال نیایش و ستایش اناهیتا که سوار بر شیر است نشان می دهد. به خورشیدی که بر پشت اوست بنگرید.”
با نگرش به این که خورشید نماد میترا و میترائیسم، کیش بسیار کهن نیاکانمان بوده است. پس از تازش تازیان به ایران، از یکسو چون پدران و مادران ما دلبستگی دیرینه به مهر و خورشید داشتند و از سویی دیگر، نقشِ تندیس آدمی و آنهم ایزدی که نماد کیشِ دیگری غیر از اسلام بود، بر روی پرچم ناروا شناخته می شد، به جای تندیس میترا نماد او را که گرده ی خورشید بود بر پشت شیر سوار کردند و نشان شیروخورشید از آن هنگام دوباره پدید آمد و بر روی پرچم ها رفت.
۳٫ ایرانیان باید گام به گام برای بازگشت شیروخورشید این نماد ملی سرزمینمان تلاش کنند.
نخست تندیس های شیر و خورشید مانند نمونه ی باغ ملی را سرجایِ خود برگردانند، در گام بعدی شیرو خورشید سرخ، جای هلال احمر عثمانی را که بودنِ آن توهینی بزرگ به هویت ایرانی است، بگیرد و در گام سوم شیرو خورشید بر درفش ملی ایران جای گیرد.
برای تحقق این سه گام باید از همه ی نیرو و توانایی های خود بهره بریم.
* بهترین کتابی که تاکنون درباره ی پیشینه ی شیروخورشید نوشته شده است، کتاب گرانسنگ دکتر ناصر انقطاع است که این سند نیز برگرفته از آن کتاب است