به گزارش جام نیـوز، صادق زیباکلام در یادداشتی با عنوان “خسته از برجام” در وبسایتش نوشت: امروز بعد از گذشت ۱۶ماه از برجام، بسیاری از آن شور و هیجان، از آن امید و گشایش جای خود را به هالهای از ناامیدی، افسردگی و سرخوردگی دادهاند. حتی خبر فروش بیش از ۸۰ فروند ایرباس آمریکا به ایران نتوانست یخی را بشکند و آبی را در دل مردم ایران گرم نماید.
زیباکلام نوشت: «میلیونها نفر از ایرانیان از خبر توافق تاریخی استقبال کردند. هزاران نفر آن شب به خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ آمدند و به رقص و پایکوبی پرداختند. به نظر میرسید که دوران تلخی، دوران تنش و مناقشه بر سر هستهای سرانجام بعد از ۱۲سال به پایان رسیده است. توافقی صورت گرفته که هم ایران میتواند دستکم به بخشی از فعالیتهای هستهایاش ادامه دهد، هم غربیها کنترلها و نظارتهای لازم را در خصوص فعالیتهای هستهای ما به دست آوردهاند و لذا دیگر نگرانی از بابت برنامههای هستهای ما ندارند؛ اما امروز بعد از گذشت قریب به ۱۶ماه از آن توافق تاریخی که بهتدریج به نام «برجام» معروف شد، به نظر میرسد که بسیاری از آن شور و هیجان، از آن امید و گشایش جای خود را به هالهای از ناامیدی، افسردگی و سرخوردگی دادهاند. بهنحویکه گفتیم خبر فروش بیش از ۸۰ فروند ایرباس آمریکا به ایران نتوانست یخی را بشکند و آبی را در دل مردم ایران گرم نماید. چرا اینگونه شده؟ چرا بسیاری از مردم آن امید، آن شور و هیجان و آن انتظار بهتر شدن اوضاع بعد از توافق هستهای را ازدستدادهاند؟ چرا به نظر میرسد که مردم از داستان هستهای، از داستان توافق هستهای، از داستان برجام و اساساً هر چیز دیگری که مرتبط با هستهای میشود، دیگر سرخورده شدهاند و خیلی برایشان اهمیتی ندارد که چه تصمیمی گرفته شده و کدام سیاست قرار است اعمال شود؟ شاید سخنی بهگزاف نرفته باشد اگر گفته شود که حتی اگر بهجای آنکه گفته شد، «آمریکاییها موافقت به فروش ایرباسها گرفتهاند»، گفته میشد که «مشکلی به وجود آمده و فعلاً تصمیم فروش ایرباسها به تعلیق درآمده»، ازنظر ایجاد واکنش در میان ایرانیان یکسان میشد و چندان تفاوتی برایشان نمیکرد؟ چرا اینقدر بسیاری از ما ایرانیان نسبت به برجام و تحولات مرتبط با آن سرخورده و بیتفاوت شدهایم؟ چرا دیگر برایمان اهمیتی ندارد که فیالمثل رئیسجمهور جدید آمریکا چه موضعی نسبت به برجام اتخاذ کرده یا کنگره یا سنا چه چیزی تصویب کردهاند؟ پاسخ بازمیگردد به خسته شدن روحی بسیاری از ایرانیها از کل مناقشه هستهای…»