زهرا خوشنواز با وجود تدابیر در نظر گرفته شده در ایست بازرسیهای استادیوم آزادی جزء معدود دخترانی بود که توانست تماشاچی بازی فوتبال پرسپولیس و السد باشد.
خیلی رک و راست از همراهی پسرهای تماشاچی و دور زدن پلیس با حمایت آنها میگوید. این که اگر کمک آنها نبود حتما لو رفته بود و دستگیر شده بود. پسرها پناهش دادند. یکی کاپشناش را به زهرا داد و دیگری کلاهش را با او عوض کرد. یکی دیگر پرچم را به او داد تا پلیسها نتوانند به راحتی او را پیدا کنند.
زهرا روایت ساده از یک خواست ساده را مطرح میکند. اینکه این حق زنان است که به ورزشگاه بروند و اگر این مساله از نگاه عدهای سخیف است اما برای او مهم است و تا زمانیکه نتواند به ورزشگاه راه یابد با گریم و ریش و سبیل خواهد رفت.
او به یورونیوز میگوید: « ناخنهایم کاشت بود اما همه را کندم و موهایم را روز قبل بازی کوتاه کردم. از بازرسی اول گذشتم اما بالاخره گیر افتادم. از دست پلیس فرار کردم و خوشبختانه پسرها تا فهمیدند دختر هستم کمکم کردند تا پیدایم نکنند. در این بازی آن قدر استرس داشتم که بازی کوفتم شد. این که رفتم خوب بود اما ورود به هر بازی سختیهایی دارد.»