آرش صبحی
با اتکا به نوشتار سئوال برانگیز صادق زیبا کلام به روحانی میتوان از بدعت تکامل یافته و فریب کارانه روحانی واضحتر رونمائی کرد.
عین نامه صادق زیبا کلام:
نامه سرگشاده صادق زیباکلام به
جناب آقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانه
با سلام و تحیات، در اخبار آمده بود که لیست کابینه جدید را برای مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای ارسال داشتهاید. یقیناً مشورت و هماهنگی با معظم له امری بسیار لازم و ستودنی است؛ اما جناب آقای رئیسجمهور، یکی دو پرسش در این خصوص مطرح هستند. تا آنجا که بنده به یاد میآورم این نخستین باری است که چنین رویهای اعمال میشود. درگذشته معمولاً نظر معظمله در خصوص برخی از وزارتخانهها ازجمله اطلاعات، خارجه، دفاع، کشور، ارشاد و آموزشوپرورش استعلام میشده و وزرا با صلاحدید ایشان تعیین میشدند.
جنابعالی این رویه را یک گام بزرگ به جلو بردهاید و آن را تعمیم دادهاید به تمامی کابینه. بنده تصورم آن است که شاید میخواستهاید با ایجاد این شائبه که وزرای انتخابی مورد تأیید مقام معظم رهبری قرارگرفتهاند، اجازه مخالفت را از مجلس سلب نمایند. امیدوارم شبهه بنده درست نباشد و چنین نیتی در کار نبوده باشد.
جناب دکتر روحانی بزرگوار، بهعنوان یک حقوقدان در نزد جنابعالی زیره به کرمان بردن است اگر خواسته باشم تبعات اقدامی که صورت گرفته را تشریح نمایم. اقدام حضرتعالی(در صورت صحت) باعث ایجاد «رویهای» خواهد شد که منبعد رؤسای جمهور دیگر هم لیست وزرایشان را جهت تأیید به استحضار معظم له برسانید
روزی که جناب حجتالاسلام مهدی کروبی در جایگاه ریاست مجلس ششم استناد به «حکم حکومتی» نمودند تصور نمیکردند که آن اقدام بدل به یک بدعت و رویه دائمی خواهد شد؛ اما امروز «حکم حکومتی» علیرغم آنکه در قانون اساسی پیشبینی نشده بدل به یک رویه شده. باز بهعنوان یک حقوقدان جنابعالی بهتر از همه واقفید که در تشریح وظایف، اختیارات و مسئولیتهای رهبری در قانون اساسی اشارهای به اینکه لیست وزرای میبایستی به تأیید معظمله برسند نیامده. ممکن است این اقدام امروز کمکی به جنابعالی نماید که برخی مخالفتها به لیست وزرا انتخابیتان را خنثی نمایید و فرش را از زیر پای منتقدین به دربرید؛ اما بدعت ناصوابی را برای آیندگان پایهگذاری میکنید.
ایام به کام باد
صادق_زیباکلام
چهارم مردادماه یک هزار و سیصد و نودوشش
****
حال با قاطعیت بیشتر و بدون شک و شبهه میتوان بر این تصور خط بطلانی کشید که آقای روحانی بر خلاف أن هجمه های تبلیغاتی که در دوران مناظره ها بر صحنه آورد, نیتی بجز این نداشته اند که دور دوم. باید اسب سرکش ریاست جمهوری رابهر شکل ممکن و با هر هزینه ای برای رسیدن دوباره به پاستور زین کرد. حالا قضیه آنقدر شفاف شده است که احتمال هرگونه تصمیم گیری مستقل در مورد انتخاب وزرا را از میان برده است. بدیهیست که روحانی میداند دیگر فرصتی برای انتخاب بعدی ندارد، لذا مسیر ماندگاری و طی مسیر دو ره بعدی باید بدون منازعه با جناح مقابل در شکل کنونی و انتخاب وزرا با مشورت تمام و کمال با راس حرم قدرت انجام شود. بدیهیست که از همین حالا باید تحقق بخش بزرگی از مطالبات مردم را خالی از واقعیت برشمرد و از هرگونه چانه زنی در جهت تحقق مطالبات ۲۴ میلیون رای دهند را نقش بر آب برشمرد. بصورت مشخص موضوع شکستن حصر را باید داستانی تخلی بر دانست، و از منظر بهبود وضعیت اقتصادی مردم نیر باید دوران تاریک و ویرانگری را انتظار کشید. در یک کلام میتوان با صراحت ادعا نمود که همه آنچه که در مناظره ها اتفاق افتاد بخشی از سناریوئی بود که در اطاقهای فکر دلواپسان و سرکردگان آنها نوشته شده و روحانی هنرپیشه اول اجرای آنها بود. بدا بحال کسانی که با اشتیاق و امید آمدند و در صفها ایستادند تا شاید این امامزاده قدرت اجابت دخیل بستن شال را داشته باشد. و حالا زچروشن شدهاند همه أن شور و شوق اشتیاق سرابی بیش نبوده است. حال میتوان دریافت که حسن روحانی شرکا بازیگرانی بیش نبوده اند. نامه دکتر صادق زیبا کلام مصداق تمام عیار نمایشی تلقی میشود که مصداق روشن این خیمه شب بازی و این دروغ بزرگ میباشد.