قاتل شاپور بختیار در راه تهران +ویدئو
در بین افراد نامبرده بالا ، فریدون بویر احمدی و محمد آزادی به اتفاق علی وکیلی راد در صحنه جنایت حضور داشته اند و به احتمال قریب به یقین ، محمد آزادی از افسران سپاه پاسداران که دارای هیکل تنومندی است با استفاده از غیبت سروش کتیبه که به ایوان رفته بود ابتدا بختیار را با ضربه کاراته از هوش می برد و بعد از زدن دههاضربه به پیکر او با چاقوئی که از آشپزخانه برداشته بوده ، با بی رحمی سر او را می برد .عکسهای جسد بختیار نشان می دهد که چاقو در دنده های او شکسته بوده است . از ورای تحقیقاتی که به عمل آمده چنین به نظر می رسد که پس از کشته شدن بختیار ، فریدون بویر احمدی دوست خود سروش کتیبه را به بهانه به هم خوردن حال بختیار به داخل اطاق می کشد ، و سپس او را می کشند .افراد نامبرده همگی در دادگاههای فرانسه غیابا به حبس ابد محکوم هستند .فریدون بویر احمدی جوانی بود که به علت وابستگی با طوائف لر به دکتر بختیار نزدیک شده و توانسته بود اطمیان او را جلب کند .وی با سیمکشی الکتریکی آشنا بود و به دلیل کارهائی که در رابطه با برق ساختمان در منزل دکتر بختیار انجام می داد با نقشه ساختمان و نحوه زندگی بختیار به خوبی آشنا بود و توانست راهنمائی قاتلین برای انجام ترور را به عهده گیرد .ویزای فرانسه فاتلها بر اساس ادعانامه دادستان «در روزهای ۲۳ و ۲۶ ژوئن ۱۹۹۱ ( ۲ و۵ تیرماه ۱۳۷۰ ) علی وکیلی راد و محمد آزاد ی با نامهای مستعار ناصرنوریان و امیرکمال حسینی از سفارت فرانسه درتهران تقاضای صدور روادید سفر به فرانسه را میکنند.قاتلین سفر خودرا در رابطه با مسائل تجاری عنوان کرده و شرکتی به نام سیفاکس را که مسعود هندی – از بستگان خمینی – مسئول آن بوده است به عنوان طرف تجاری خود معرفی می کنند . روادید قاتلین روز ۲ ژوئیه ۱۹۹۱ صادر می شود.مسعود هندی در بازجوئی می گوید تقاضای روادید رابه درخواست حسن شیخ عطار، مدیرطرح ماهواره وزارت پست و تلگراف و تلفن جمهوری اسلامی تسلیم مقامات فرانسوی کرده است . پیش از این نام مسعود هندی در تحقیقات مربوط به قتل ارتشبد اویسی و برادرش در پاریس، مطرح شده بود.تامین امنیت اقامتگاه بختیار به عهده پلیس فرانسه بود و در نیم طبقه ورودی پاسگاهی دائر شده بود که در آن همواره چند پلیس فرانسوی حاضر بودند و ورود به ساختمان بدون عبور از برابر نگهبانان مقدور نبود ،به این جهت هنوز شایعات فراوانی در باره همکاری پلیس فرانسه در این ترور وجود دارد که هنوز چگونگی آن روشن نشده است .بختیار پیش از کشته شدن یک بار دیگر نیز بوسیله تروریستی لبنانی تبار به نام «انیس نقاش» که اکنون در ایران بسر می برد و از جمله تجار و بساز و بفروشهای ثروتمند جمهوری اسلامی است مورد سوء قصد قرار گرفته بود .در آن سوء قصد نافرجام، یک پلیس فرانسوی و یکی از همسایگان دکتر بختیار کشته شدند . انیس نقاش چندی پیش در گفتگو با خبرگزاری فارس با افتخار از عمل خود یاد کرد که شرح مصاحبه او را با این خبرگزاری در زیر می خوانید:اگر مایل هستید درباره ماجرای ترور بختیار هم صحبت کنیم؟چرا که نه! من از حرف زدن درباره این قضیه ترس و شرم ندارم. این جزو افتخارات من است.به نظر من ایران در پوشش خبری جریان اولین ترور شاپوربختیار کوتاهی می کند، درمورد این موضوع صحبتهای فراوانی در خارج از ایران صورت گرفته است.خبرنگارهای فرانسوی زمانی که به من مراجعه میکنند و در صحبت های خود با من ، واژه تروریست را به کار می برند در پاسخ به آنها می گویم:مگر فرانسویها مرتکب هیچ قتلی نشده اند؟ بعدش تک تک ترورهایی را که فرانسه مرتکب شده بود برایشان نام می برم.زمانی که در زندان فرانسه بودم، یک هواپیمای آن کشور در آسمان منفجر شد.این ها گفتند کار ایران است و آمدند سراغ من که در زندان بودم .افسر اطلاعاتی آمد تا از من بازجویی کند ، به او گفتم اصلا فرض کن من جزو اطلاعات ایران هستم و مافوقم به من دستور داده که بختیار را ترور کنم .من هم مثل تمام افسران اطلاعاتی دستور را اجراکردم، شما هم در الجزایر و سوئیس و…فلان کار و بهمان کار را کرده اید و پنجاه فقره از ترورهای دستگاه اطلاعاتی فرانسه را در کل دنیا ردیف کردم. طرف خسته شد رفت و استراحت کرد، بعد دوباره برگشت به من گفت: سلام همکار.در بازجویی ها به آن افسر تاکید کردم که فرق من با شما این است که من ترور بختیار را بر اساس اعتقادات خودم انجام داده ام، ولی شما عقیده ندارید و فقط دستورات مافوقتان را اجرا میکنید،من حق دارم که از اسلام خود دفاع کنم.شاپور بختیار در حال تدارک کودتا علیه ایران بود، اوحتی برای انجام این کار۵۰ میلیون دلار از صدام کمک گرفته بود و آمریکا نیز از او پشتیبانی میکرد.کودتای نوژه طرح اولیه این کودتا بودکه می خواستند شاه رابا آن همه جنایتی که انجام داده بود به ایران برگردانند.جمهوری اسلامی فقط می دانست که چنین عملیاتی با چنین برنامههایی علیه آن در حال اجراست ولی نیرویی برای مقابله و جلوگیی نداشت.حکم اعدام بختیار در دادگاه انقلاب صادر شد که امام هم آن را تأیید کرد. من به بچههای سپاه گفتم که باید هرچه زودتر عمل کنید چون این آدم خطرناکی است ولی آنها هیچ اطلاعات و کانالی نداشتند. بهشان گفتم که من تجربه کار عملیاتی دارم و این کار را بر عهده می گیرم.رفتم و کار شناسایی را انجام دادم و بعد از دو هفته به ایران بازگشتم و خبرشان کردم که منزل بختیار را پیدا کرده ام و حتی توانستم با ایشان مصاحبه کنم .طرح مدونی برای اجرای حکم اعدام بختیار تهیه کردم و دست به کار اجرایی کردن آن شدم که متأسفانه آقای خلخالی مرتکب اشتباه شد و در مصاحبه اعلام کرد که برای اجرای حکم اعدام شاپور بختیار به پاریس ،کماندو فرستاده ام.اینگونه شد که شاپور بختیار نه جواب تلفن میداد و نه وقت ملاقات و محافظین او نیز افزایش پیدا کردند.به این ترتیب وقت ملاقاتی که با او گذاشته بودم و قرار بود همانجا کار را تمام کنم منتفی شد.همزمان از تهران با من تماس گرفتند و گفتند که اینجا به شدت از بابت کودتا نگرانی وجود دارد و باید هر چه زودتر بختیار کشته شود.به این ترتیب حجت بر من تمام شد و بر خودم واجب دیدم که هر کاری از دستم بر می آید انجام بدهم.یک اسلحه ۷ میلیمتر با صدا خفه کن تهیه کردم و رفتم سراغ بختیار.اما این ها شک کردند و در ساختمان را به رویم باز نکردند.من هم بلافاصله تصمیم گرفتم با گلوله قفل در را بشکنم و برو داخل.اما چون در دفتر بختیار ضد گلوله بود ، هیچ کاری نتوانستم بکنم.یکی از دو گلوله ای که به من خورد ، متعلق به سلاح خودم بود که به در شلیک کردم و کمانه کرد و برگشت سمت خودم.بعد هم که با پلیس فرانسه درگیر شدم و یک گلوله دیگر هم خوردم و دستگیر شدم.ترور شاپور بختیار را داوطلبانه پذیرفتید و یا اینکه دستور به شما ابلاغ شد؟ماجرا این طور بود، در یک جلسهای که محمد منتظری نیز حضور داشت اطلاعاتی از انجام یک کودتا مطرح شد من اعلام کردم که باید رفتارهای بختیار پیگیری و کودتا خنثی شود. محمد منتظری چون آن روزها تشکیلاتی تحت رهبری خود نداشت، گفت این عملیات را باید با دستگاه های دیگر مطرح کرد.بعد از ۲ روز طی جلسه ای اعلام شد که با انجام ترور موافقت شده است. حکم این کار توسط حاکم شرع صادر شد. بعد از دستگیری من و فرار بنی صدر از ایران، بعضی از بچههای سپاه با امام ملاقات میکردند و درخواست داشتند که بنی صدر را ترور کنند اما امام نمی پذیرفت. نه به این دلیل که روابط سیاسی ایران با فرانسه به هم بریزد، که این گونه مسائل به هیچ وجه برای امام مطرح نبود. شاپور بختیار یک سیاستمدار فاسد بود و باید از بین می رفت.در این چند سالی که از زندان آزاد شده اید و با افزایش سن وسال تغییری در روحیات شما ایجاد شدهخیر، خودم فکر می کنم هیچ تغییری در مسیر فکری و سیاسیم ایجاد نشده و هر آنچه که در گذشته انجام داده ام را صحیح می دانم. اما اگر پختگی حال حاضر را داشتم نقشه ترور بختیار را به طور حتم تغییر می دادم. در زمان وقوع ترور به علت کمبود وقت نتیجه عملیات نا موفق شد، اگر دو یا سه هفته صبر میکردیم و لوازم مناسب انتخاب می نمودیم نتیجه این عملیات بهتر از این حاصل می شد.برنامه ترور بر این اساس بود که من به همراه دو نفر دیگر از همراهانم به عنوان خبرنگار وارد اتاق بختیار شده و در حین مصاحبه با اسلحه صدا خفه کن او و همراهش را بدون اینکه صدایی بلند شود ترور کنیم به طوری که پلیسهای نگهبان جلوی منزل او متوجه نشوند.اما متأسفانه با اشتباه آقای خلخالی و صحبتی که انجام دادند، دیگر بختیار نه وقت مصاحبه میداد و حتی تلفن های ما را پاسخ نمی داد. محافظ های بختیار نیز افزایش پیدا کرد. ما مجبور شدیم که ابتدا با کشتن افراد پلیس در جلوی در منزل بختیار به زور وارد خانه او شویم و به زور تا پشت در اتاق بختیار نیز نفوذ کردیم ولی هرچه تلاش کردم نتوانستم وارد اتاقی که بختیار در آن حضور داشت بشوم.تا چهار ماه در زندان داشتم دیوانه می شدم که چطور نتوانسته ام یک در را باز کنم تا اینکه در دادگاه قاضی عکسهای مربوط به در اتاق را نشان داد که از لایههای آهن ضد آتش تشکیل شده است لذا متوجه شدم که تلاش برای بازکردن آن بیهوده بوده است.
از پارس دیلی نیوز