یکی از پیش شرطهای پذیرش نخست وزیری بختیار برای قبول ریاست دولت رفتن شاه از ایران بود. بعد از رفتن یا خروج شاه از ایران در ۲۶ دی ماه همان سال که با طرح قبلی صورت گرفته شده بود اعلام فرار او از کشور انجام شد که تا به امروز با بیدانشی کامل از آن یاد میشود. به شاه قول داده بودند که اگر شما خارج شوی همهٔ تنشها کاهش مییابد و ما میتوانیم کشور را ادارهٔ کنیم. این پیام از طرف دوستان و همکاران قدیمی و نزدیک بختیار که اکثریت قاطع در جبههٔ ملی بودند به او دیکته شد و بختیار هم پذیرفت و انجام داد. ریاست دولت و نخست وزیری او ۳۷ روز بیشتر به طول نینجامید و کشور با طرح وحدت روحانیون و ارتش ( نظریه دولت آمریکا و کارتر) که نقش مهمی در این میان بازی کردند توسط ملاقاتهای پنهانی نمایندگان خمینی، (بازرگان، بهشتی، سنجابی و قطبزاده) به دست فردوست در دربار و قرباغی رئیس کًل ستاد ارتش و از داخل و خارج شکل گرفت. یکی از دلایل ترور بختیار در پاریس دانش او از چگونه صورت گرفتن این جابجایی و رفقای نزدیک به او بود که اگر آن اسمها و حقایق درز پیدا میکرد کار سیاسی بسیاری تمام شده بود و سره از ناسره تشخیص داده میشد. چرا که همهٔ رهبران احزاب متفاوت در آن دوران در بقدرت رسیدن خمینی و اسلام حکومتی دست داشتند. ولی بختیار تا آخره عمر خود آن اسمها و نامها را فاش نساخت و حتا یک واژه هم از خیانت دوستان و رفقای نزدیک خود که بیش از ۳۰ سال همکاری تنگاتنگ در جبههٔ ملی داشتند و ارتباط آنها با سازمانهای جاسوسی خارجی پنهان ماند. در واقع او به دسته دوستان و همکاران خویش و همکاری مستقیم آنها با خمینی و حکومت اسلامی و ارتباط آنها با سازمانهای جاسوسی کشورهای بیگانه به قتل رسید. در این طرح توطئه جهانی ۱۹۷۹ وطن پرستان و عاشقان ایران و ایرانی کشته شدند و به قتل رسیدند و یا مجبور به ترک وطن گشتند، همکاران سازمانهای جاسوسی،مزدوران و نزدیکان خمینی آنها که میدانستند کشته شدند و آنها که میتوانستند جنایت کنند باقی ماندند.