وبلاگ کدخدا dehkhoda.wordpress : دیروز پای کامپیوتر نشسته بودم و تخته گاز داشتم دروغهای خبرگزاریها را می خواندم. جهان، فارس نیوز، حالا برو ایلنا، بی بی سی، حالا بپیچ تو ایسنا… اه! این “مهر” هم که همش تفسیر اقتصادی مینییسه! بابا مثل “جهان” دو سه تا فحش آبدار به سران فتنه بدید یا مثل “فارس نیوز” دو سه تا فتوشاپ کار مشتی استخدام کنید تا ملت به هوای سوتی گرفتن بیان دو سه تا از دروغهاتون رو بخونن!
داشتم همینجوری خبرها (شما بخونید دروغ ها) را میخواندام و زیر لب سران فتنه را لعن و نفرین میکردم تا هم ثوابی برده باشم و هم از وقت ، استفاده مضاعف برده باشم.
وانگهی آیکون Yahoo Messenger اون پایین سبز شد! وای! نــــــه! دوباره علی بود! ( علی یکی از رفیقهای با مرام منه که هرچی بگم، ازش کم گفتم، اما دو تا مشکل اساسی داره، یکی اینکه مثل خودم ترکه و دومی اینکه از بد روزگار بسیجی شده) حتما دوباره میخواست درباره بیانیه جدید موسوی باهام مناظره کنه! اصلا حوصلهاش را نداشتم. پنجره Yahoo را باز کردم…
نه ! دعوت به مناظره نبود، واسم لینک یک فیلمی را فرستاده بود! اوه اوه! چقدر هم عصبانی بود!
نوشته بود:
– “بیا آقای کدخدا!!! بیا تحویل بگیر ! ببین این رفیقهات چی کارها که نمیکنن…! همفکرانت در دانشگاه چه کارها که نمیکنند!!!! دختر و پسردر دانشگاه با هم … “
– با هم چی…؟
– من زبونم باز نمیشه از تعریف کردن این کار هاشون! برو خودت ببین!
لینک رو صفحه یاهو مسنجرم مونده بود، نمیدونستم کلیک کنم، کلیک نکنم…. یک وقت فیلمه نا جور نباشه؟!؟! (منم که حساس! ) خلاصه دو سه بار دستم را بردم سمت کلیک موس و برداشتم!هی دستم می رفت رو موس،هی میومد عقب!
آخر سر دست هام را رو به آسمان بلند کردم و ندا سر دادم: “باری تعالی! من قصد دیدن این فیلم را دارم، بنده گنه کارت را ببخش برای این معصیت . به جان مادرم فقط برای اینکه از فضولی نمیرم این فیلم را نگاه میکنم، همین! هر گناهی بود، بنویس به پای آن بندهای که برای من این فیلم مبتذل را فرستاد و من را به گناه دعوت کرد! “
کلیک کردم و منتظر بود با یک فیلم مستهجن رو به رو شوم. آماده بودم که دستام را بگیرم جلوی چشمام، سرمو بندازم پایین و عرق شرم بریزم برای این فساد اخلاقی “هم فکرانم” …اما فیلم . چیزی نبود مگر این فیلم:
فیلم جنجالی "برنا" درباره دانشگاههای ایران(قسمت اول)
فیلم جنجالی "برنا" درباره دانشگاههای ایران(قسمت دوم)
فیلم جنجالی "برنا" درباره دانشگاههای ایران(قسمت سوم)
راستش را بخواهید فیلم را دیدم و در بعضی جاها کلی خندیدم. یک جاهایی هم به شجاعت بچههایی که تئاتر بازی میکردن آفرین گفتم، اما خب از حق نگذریم، جاهایی زیاده روی کرده بودن و به قول معروف جو گرفته بودتشون . (مثلا اونجایی که “حیدر حیدر” میکرد یا اونجایی که پسره رو جو گرفت اومدن با هم رقصیدن! خب نیاز نبود تا اون حد وارد جزئیات بشوند! )
آخر هم که دیالوگ معروف آژانس شیشهای را گذاشت و دو پایی رفت رو احساسات ما!
فکر کنم انتشار این فیلم، از این خبرگزاری معلوم الحال ، آن هم در این برهه زمانی، هدفی جز تشدید مساله برخورد با “بدحجابی” یا “بی حجابی” نباشد.
من تا الان در مورد حجاب ننوشتم (و قصد هم ندارم بنویسم)
برای خودم دلیل قانع کنندهای دارم، و دلیلم این است که اساساً جنس مونث، جنسی بس عجیب و پیچیده است و فقط خود خدا میداند اینان چه نوع موجوداتی هستند. به همین دلیل ترجیح میدهم در کارهای زنان دخالت نکنم و بی خودی “سنگ دفاع از حقوق زنان” را به سینه نزنم. وقتی من نمیدانم یک زن چه میخواهد، چه نیازهایی در سطح اجتماع دارد، دلیلی برای نوشتن نمیبینم.
اما در مورد این فیلم “جنجالی و تکان دهنده ” خبرگزاری برنا باید بگویم که جوانان بد بخت، خیر سرشان، حق شاد بودن دارند، اجداد و نیاکانمان، شونصد سال است که نزدیک نوروز ، حاجی فیروز سیاه منظر را جلوی انظار می آورند تا به سیاهی چهره اش و تلخی کنایه هایش بخندند و یک سال سیاهی را با لبخند تمام کنند.
همانا شونصد سال هم از تاریخ موسیقی سنتی ایران و دل خوش بودن این ملت بی کس به ساز و آواز و تنبک و دهل و تار میگذرد! حال نمیدانم خوشحال بودن ۱۰۰ تا دانشجو چقدر برای “برنا” ملال آور بوده که اینگونه، سکانس آژانس شیشهای را در پایان فیلماش میگذارد. شاید هم تیکههایی که به دولت فخیمه انداخته اند اینگونه آشفته تان کرده!
گفتم که ، حجاب در حوضه تخصص من نیست که بیایم برایتان فتوا صادر کنم! اما اگر هم به دنبال جا اندازی حجاب در جامعه هستید، بدانید که گشت ارشاد و حجاب زوری ، هیچ کمکی نمیکند.
علی جان! بگذار همینجا جوابت را بگویم: “اگر مشکلت با شاد بودن دانشجوها بود، باید بگویم که فکری به حال خودت کن! اگر مشکلت با ساز و آواز بود، پیشنهاد میکنم پنبه بگذار تو گوش هات! اگرم مشکلت با حجاب است، به من هیچ ربطی ندارد ! به تو هم هیچ ربطی ندارد! بابا همه را که نمیتوان به زور برد بهشت! آنها “همفکر” من بودند، خواهر و مادر من که نبودند، گرچه اگر هم بودند، آنقدر شعور دارم که برای هر انسانی حق انتخاب قائل شوم.
علی جان! امیدوارم روزی تو و دوستانت درک کنید که هر فردی حق انتخاب دارد، بیاییم به این کوچیکترین حق یکدیگر احترام بگذاریم…”
راستی “آقای برنا” ! با چه اجازهای فیلم جوانان مردم را پخش کردی؟!؟!؟! اینها در آئین شما حق الناس حساب نمیشود!؟ اینکه بدون اجازه فیلم هرکسی را که میخواهید در اینترنت پخش کنید جرم نیست؟