آنقدر وضعیت بازار خراب است که به همسرم گفتم هر چه پول داریم به دلار و یورو تبدیل کنیم، چرا که روز به روز از ارزش پول ایران کاسته میشود. خدا رو شکر ضرر نکردیم، دلار پنج هزار تومانی خریدیم و ۱۰ هزار تومان فروختیم. به نظرم بهترین کاری بود که انجام دادیم، چون واقعا نمیتوان که آینده را پیشبینی کرد.
آرمان ـ «خودرو بخریم یا نخریم؟ خونه چی؟ قیمتها همین میمونه یا گرونتر میشه؟ نکنه الان نخریم، گرونتر شه، دیگه نتونیم بخریم؟ شنیدی میگن روغن تا چند وقت دیگه اصلا پیدا نمیشه؟ از الان بخریم تا کم نشده داشته باشیم! راستی من دلار خرید پنج تومن فروختم ۹ تومن، تو چی کار کردی؟ آقا بیا بریم جنس بخریم، نگهش داریم تا بعدا سود کنیم، نظرت چیه؟» این سوالهایی است که طی مدت اخیر دائما مردم را به خود درگیر کرده است. مردمی که احساس میکنند که اگر سوار بر موج نوسانات بازار نشوند، از قافله عقب میمانند. آنها گاهی احساس گرانی میکنند و گاهی گرانیها چنان دامنگیرشان میشود که سعی میکنند دست به احتکار بزنند و تک روی و سودجویی کنند تا مبدا کشتی زندگیشان به گل بنشیند.
همگی حواشی فروش ۲۷۰ خودرو مزدا ۳ در شرکت بهمن موتور را به یاد داریم. آنچنان که قیمت کارخانهای این خودرو حدود ۱۴۲ میلیون تومان و قیمت بازار آن حدود ۲۱۵ میلیون تومان بود. این همه اختلاف قیمت! آن هم در بازاری که هر لحظه شوکی به آن وارد میشد؛ موجب شد که ۱۵۰ هزار نفر خود را به آب و آتش بزنند و حدود ۵۲ هزار نفرشان در ثانیه اول باز شدن سایت، موفق به ورود به سایت شوند. ماجرایی که از همان آغاز نشان داد که چه همهمهای در میان مردم به راه افتاده است. مردمی که معلوم نبود کدامشان مصرفکننده و کدامشان سودجو هستند. از سوی دیگر، هر لحظه اخباری به گوش میرسید که روغن کمیاب میشود یا فلان کالا گران خواهد شد و به تبع آن نیز بخشی از مردم هجوم آورده و بیش از نیاز خود خرید میکردند تا در آینده با مشکل مواجه نشوند. از خرید و فروش سکه و دلار هم که چیزی نگویم بهتر است. مردمی که در لحظه میخریدند و در کسری از ثانیه میفروختند تا ارزش پول خود را حفظ کنند. این حال و روز اخیر ایرانیهاست که در هاله بیاعتمادی فرورفته و همچنان منتظر بروز فاجعه دیگری هستند. آنها تنها به این فکر میکنند که گوی سبقت را بربایند تا وضعیتشان از این بدتر نشود، چرا که از شفافسازیها خبری نیست. به بیان دیگر مردم از آینده نامعلوم خود بیم دارند. بیمی که آنها را به احتکار، تکروی و سودجویی کشانده است. با این حال اخیرا رئیسجمهور قفل سکوت را شکست و با صحبتهای خود کمی جو متشنج را آرام کرد. حال اینکه در آینده چه اتفاقاتی رخ میدهد یا مسئولان چقدر میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، سوالاتی است که همچنان بی پاسخ مانده است!
مبدا از مسابقه عقب بمانیم
یک جامعهشناس با اشاره به اینکه یک بعد احتکار، تکروی و سودجویی مردم در زمان گرانی و کمبود کالا ناشی از بیاعتمادیهاست؛ در گفتوگو با «آرمان» میگوید: نوع رفتار مردم به تجربه زیستیشان برمیگردد، اینکه اگر در مسابقه خرید کالا عقب بمانند، میبازند و دیگران جلو میافتند. علیرضا شریفییزدی میافزاید: از سوی دیگر، بحث فردگرایی در میان است. ما همیشه در نظام تعلیم و تربیت به دانشآموزان یاد میدهیم که اگر میخواهید اول شوید، باید بقیه را پایین بکشید. وقتی چنین روش آموزشی به درون جامعه ورود پیدا میکند، جریان بهمن موتور پیش میآید که نمونه کوچکی است. او ادامه میدهد: این در حالی است که با مقوله اطلاعرسانیهای ناشفاف و گاهی غلط روبه رو هستیم، یعنی مشکلاتمان را مطرح نمیکنیم تا یکدفعه به بحران سنگین تبدیل شوند. طبیعتا در چنین شرایطی مردم دنبال این هستند که بتوانند تعادلی را در زندگی خودشان ایجاد کنند. این جامعه شناس اظهار میکند: مسئولان باید به مردم اطمینان دهند که قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد. اگر قرار است اتفاقی هم بیفتد، باید در یک جدول زمانی مشخص بگویند که مثلا تا ۶ ماه دیگر قیمت خودرو، وضعیت مسکن و… اینگونه خواهد شد تا ما مردم بتوانیم زندگی خود را مدیریت کنیم. شریفییزدی اضافه میکند: راهحل بعدی رسانههای ما هستند. اینکه اخباری پمپاژ نکنند که مردم برای خرید اقلام هجوم آورند، به گونهای که یک فضای خبری نامناسب ایجاد شود که بعد نتوان از آن بیرون آمد، بلکه باید اطلاعرسانیها شفاف انتقال یابد. همچنین گردش درست اطلاعات در زمینه مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی میتواند بسیار کمک حال باشد، چرا که آرامشی در جامعه حاکم خواهد شد. او توضیح میدهد: اعتقاد بنده بر این است که این التهابها کوتاهمدت است. ما اگر اجازه دهیم زمان بگذرد و یک مدیریت کارآمد روی کار باشد، مردم خیلی سریع پی میبرند که وقتی سه خودرو بخرند و در خانه خود بگذارند، درآمد آنچنانی نصیبشان نخواهد شد و اشتباهشان را تکرار نمیکنند، اما اگر ما به روش قبل پیش برویم، دوباره شاهد چنین رخدادهایی خواهیم بود.
مردم به جان هم افتادهاند
علی، شهروند در گفتوگو با «آرمان» میگوید: شب میخوابیم، صبح بلند میشویم، قیمتها افزایش یافته است. اصلا نمیتوان پیشبینی کرد. پدر بنده از ترس اینکه مبادا اقلام ضروری گرانتر شوند، کلی روغن، مواد شوینده، برنج و… خریداری کرده تا برای مدتی از گرانیها در امان باشد. او ادامه میدهد: همچنین طی این مدت شاهد بودم که همکارانم دلار خرید و فروش میکردند. آنچنان که عدهای از آنها در نوسانات بازار سود و برخیها نیز ضرر کردهاند. مریم، شهروند دیگر نیز به «آرمان» میگوید: آنقدر وضعیت بازار خراب است که به همسرم گفتم هر چه پول داریم به دلار و یورو تبدیل کنیم، چرا که روز به روز از ارزش پول ایران کاسته میشود. خدا رو شکر ضرر نکردیم، دلار پنج هزار تومانی خریدیم و ۱۰ هزار تومان فروختیم. به نظرم بهترین کاری بود که انجام دادیم، چون واقعا نمیتوان که آینده را پیشبینی کرد. محمد، سرپرست خانواده است. او در این باره به «آرمان» میگوید: کسی دست به خرید و فروش سکه، دلار و طلا میزند که پول اضافی در بانک داشته باشد. نه من و امثال من که در نان شبمان ماندهایم. تکلیف ما چیست که گرانیها بدبختمان کرده است؟ الان شرایط به شکلی است که مردم نیز به جان هم افتادهاند. هر کسی به فکر خودش است. حتی اگر جنسی به قیمت قدیم هم در بازار موجود باشد، آنها که دستشان به دهنشان میرسد، بیشتر از نیازشان میخرند و به این فکر نیستند که بقیه چگونه همان جنس را با قیمت جدید خریداری کنند.
جلب اعتماد عمومی با شفافسازی
«باید یک واقعیت تلخی را بپذیریم و آن این است که ما از نظر فرهنگی و اجتماعی خیلی عقب هستیم. مسئولیت این عقبماندگی برعهده ما مسئولان است و مردم هیچ گناهی ندارند.» اینها را علی رستمیان، عضو کمیسیون اجتماعی به «آرمان» میگوید. او با ذکر مثالی بیان میکند: دولت یکی از کشورها اعلام کرد که شیر کم است. هر که شیر اضافه در خانه دارد، در سوپرمارکت سر کوچه بگذارد. در عرض کمتر از یکی دو ساعت مردم شیر اضافه خود را در سوپرمارکت سر کوچه گذاشتند تا بقیه همشهرهایی که در آن شهر زندگی میکنند، از آن استفاده کنند. حال چه شده که وقتی ما در کشورمان میفهمیم برنج، ماشین و… گران شده یا شیر کمیاب است؛ آنقدر میخریم و در خانههایمان میگذاریم تا فاسد شود؟ رستمیان بیان میکند: به نظر بنده ما هنوز روی آموزههای فرهنگی و دینی کار نکردیم و بعد از این همه سال صدا و سیما، مطبوعات، مسئولان، مجلس و… نتوانستهاند فرهنگسازی کنند تا مردم در زمان بروز کمبودها خانه خودشان را انباری نکنند. این ضعف فرهنگی ماست. باید فرهنگسازی و بسترسازی کنیم. این عضو کمیسیون اجتماعی اظهار میکند: هیچ کشوری اندازه ما سابقه تمدن، مدنیت و احادیث در مورد احتکار ندارد، اما متاسفانه ما از این همه ظرفیت در تریبون، مساجد، مدارس، اداره و… استفاده نکردیم تا مردم با رضایت و رغبت کمک حال دولت باشند. باید این خلا را پر کنیم. رستمیان میگوید: باید کار فرهنگی، اجتماعی و دینی انجام دهیم تا مردم در زمان بروز بحران و کمبود کالاها هجوم نیاورند، کمتر بخرند تا به همه برسد.
لابد خبر دارید چه انبارهای مواد غذایی احتکار و کشف شدهاند. آنچنان که خیلی از مواد تاریخ مصرفشان گذشته است. در واقع برخیها حاضرند حتی به خودشان هم در این راستا ضرر بزنند. رستمیان عنوان کرد: از سوی دیگر، رئیسجمهور و وزرا مدتی سکوت کرده بودند و به مردم گزارش نمیدانند و علل مسائل را نمیگفتند. اخیرا که آقای روحانی صحبت کرد اتفاقات خوبی افتاد. اعتماد مردم جلب شد. قیمتها پایین آمد. این در حالی است که باید بگویم آمریکا ترکیه را بعد از ما تحریم و ترکیه هم دو وزیر آمریکا را تحریم کرد. بلافاصله رئیسجمهور ترکیه نیز به مردم آگاهی داد. حتی بنده اخباری دارم که مردم ترکیه دلارها را به صورت نمادین آتش زند. این عضو کمیسیون اجتماعی بیان میکند: ما هر چه اخبار، اطلاعات و گزارش دقیق به مردم بدهیم، آنها را دوست خودمان بدانیم، سانسور نکنیم؛ اعتماد مردم جلب خواهد شد. او اذعان میکند: وقتی بیاعتمادیها از بین برود، خیلی چیزها برای دولت آسان و حل میشود. او ادامه میدهد: درست است که مردم به گرانی و وضعیت معیشتشان انتقاد دارند، اما وقتی پای کشور، حکومت، نظام و حیثیتشان در میان باشد، ایثار میکنند. اگر ما مسئولان خودمان را هم برای مردم قربانی کنیم، کار کمی کردیم. شعار نمیدهم. باید به مردم ثابت کنیم. آنگاه ببینید مردم چه کارها که نمیکنند.